فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح امیر محمدبن محمود بن سبکتگین
دوست دارم کودک سیمینبرِ بیجاده لب
هر کجا زیشان یکی بینی مرا آنجا طلب
خاصه با روی سپید و پاک چون تابنده روز
خاصه با موی سیاه و تیره چون تاریک شب
هر که را زینگونه باشد ماهرویی مشکموی
[...]
ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب
کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت او
موی من مانند روز و روی تو مانند شب
ای پسر گیتی زنی رعناست بس غرچه فریب
[...]
قطران تبریزی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح ابومنصور
دارد آن وشی رخ و وشی برو وشی سلب
رادگاه غمزه چشم و زفت گاه بوسه لب
لؤلؤ لالا شرا از لاله نعمان صدف
لاله نعمانش را از عنبر سارا سلب
چشم او مخمور و من خوردم بجام مهر می
[...]
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - وصف بهار و مدح منصور بن سعید
جام همچون کوکبست از بهر آن تابد به شب
لاله همرنگ میست از بهر آن دارد طرب
جام می خوردست بی حد ز آتش خندیدست لب
از طبیعت در بدن خونست قوت را سبب
سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲ - در مدح نظامی
ای که چون اندر بنان آری قصب هنگام نظم
صدر چرخ ثانی از فضل تو پندارم قصب
کوکب معنی تو در سیر آوری بر چرخ طبع
وانگه از نوک قصب روز اندر آمیزی به شب
در یکی بیتت معانی روشنی دارد چنانک
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۶ - در شکایت زمان و حبس مجدالدین ابوالحسن عمرانی
گرچه در دور تو ای دریادل کان دستگاه
مدتی گرگان شبان بودند و دزدان محتسب
واندرین دوران که انصاف تو روی اندر کشید
فتنها شد ذوشجون و قصدها شد منشعب
سایه مفکن بر حدیث انقلابی کاوفتاد
[...]
امامی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » در مدح امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
ذات پاک اوست، آری، آفرینش را سبب
مقصد جان و خرد، فخر عجم، تاج عرب
امامی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » در مدح امام علی بن موسی الرضا علیه السلام
ذات پاک اوست آری آفرینش را سبب
مقصد جان و خرد، فخر عجم، تاج عرب
مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » سوم
گشته من زیر و زبر از صرصر هجران تو
تا ببینم روی تو بدتر شوم پیچان شوم
ای برای آفتابت فتنه گشته آفتاب
روی سرخ من توی از روی زردم رو متاب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
باتو چون زلفت چه خوش باشد شب آوردن به روز
کاشکی این دولت بیدار میدیدم به خواب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
گو دل ریشم بجوئید آن در چشم از راه لطف
زانکه بر مستان بسی حق نمک دارد کباب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
در میان دیده و دیدار جان افزای دوست
چند مانع میشوی بارب برافتی ای نقاب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
چشمم ار خاک درت جوید فکن در دامنش
مردمان گویند نیکونی کن و افکن در آب
کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲
ای امام آن ابروان گر در نماز آری به چشم
بعد ازین محراب را چون چشم او بینی به خواب
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه
بهر عمر جاودان شد هر که را چیزی سبب
خضر را آب حیات و رند را آب عنب
گفتهای یک تیره شب تا روز همدم باشمت
تیرهتر از روز هجر ما نباشد هیچ شب
معنی مجموعه خوبی بخط و روی تست
[...]
امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴ - اختراع
چون به دیر آمد ز بهر خم شکستن محتسب
شد دل رندان چو چشم شوخ ساقی مضطرب
اجتناب افتاد اهل دیر را از وحشتش
اهل دین نبود عجب گشتن ز شیطان محتسب
آفتش افکند در دور حریفان انقلاب
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱
پایبوس آن بت سنگیندل یاقوتلب
آرزو دارم شبی تا روز و روزی تا به شب
مردم از شوق لبش تا کی ادب دارم نگاه
میروم گستاخ پیش و میکنم ترک ادب
کس مهل پیش من بیمار ای همدم مباد
[...]
محتشم کاشانی » دیوان اشعار » ترکیببندها » شمارهٔ ۶ - در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (ع)
نور معبودی و آب و گل ظهورت را سبب
ز آسمان میآمدی میبود اگر آدم عرب
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۱۸
از هجوم غم نگردد تنگ میدان خانه ام
نیست از دریامرا صائب شکایت چون حباب
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیببند در منقبت مولانا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و وداع با خاک نجف
تا ابد دیدی قضا گرنه ترا دیدی سبب
نفس کلّی را سترون عقل کلّی را عزب