دوست دارم کودک سیمینبرِ بیجاده لب
هر کجا زیشان یکی بینی مرا آنجا طلب
خاصه با روی سپید و پاک چون تابنده روز
خاصه با موی سیاه و تیره چون تاریک شب
هر که را زینگونه باشد ماهرویی مشکموی
نیست معذور، ار بیاساید زمانی از طرب
تا ستاده ست از دو چشمش بر نباید داشت چشم
تا نشسته ست از دو لعلش بر نشاید داشت لب
گر مرا زین کودک بت روی دادستی خدای
بر لب او بوسه ها میدادمی دادن عجب
ای خوشا زین پیشتر کاندر سرایم زین صفت
کودکان بودند سیمین سینه و زرین سلب
با سرینهای سپید و گرد چون تل سمن
با میانهای نزار و زار چون تار قصب
از دلارامی و نغزی چون غزلهای شهید
وز دلاویزی و خوبی چون ترانه بوطلب
گر تهی شد زین بتان اکنون سرایم باک نیست
دل پرست از آفرین خسرو خسرونسب
پادشه زاده محمد خسرو پیروز بخت
سر فراز تاجداران عجم و آن عرب
خسروان را گر نسب نیکوترین چیزی بود
هم نسب دارد ملک زاده بملک و هم حسب
ای قرین آورده اندر فضل بر خوی ملک
ای هزینه کرده ملک و مال برنام و نسب
پیش از این هر شاهی و هر خسروی فرزند را
از پی فرهنگ شاگرد فلان کردی لقب
بهمن آنگه روستم را چند گه شاگرد شد
تا خصالش بیخلل گشت و فعالش منتخب
همچنان کیخسرو واسفندیار گرد را
رستم دستان همی آموخت فرهنگ و ادب
تو هم از خردی بدانستی همه فرهنگها
ناکشیده ذل شاگردی ونادیده تعب
تو دلی داری چو دریا و کفی داری چو ابر
زان همی پاشی جواهر، زین همی باری ذهب
در هنر شاگرد خویشی چون نکوتر بنگری
فضلهای خویشتن را هم تو بودستی سبب
هم خداوند سخایی هم خداوند سخن
هم خداوند حسامی هم خداوند حسب
جز ملک محمود را، هر خسروی را خسروی
هیچ خسرو رانیاید زین که من گفتم غضب
پادشاهی چون تویی از پادشاهان جهان
پادشاهی را به تست ای پادشه زاده نسب
فر شاهی چون تو داری لاجرم شاهی توراست
من چه دانم کردن ار پیداستی خار از رطب
عامل بصره بنام تو همی خواهد خراج
خاطب بغداد بر نامت همی خواند خطب
گرت فرمان آید از سلطان که خالی کن عراق
گردن گردنکشانرا نرم گردان چون عصب
نامه فتح تو از شام آید و دیگر ز مصر
منزلی زان تو حلوان باشد و دیگر حلب
خانه بی طاعتان از تیغ تو گردد خراب
گنجهای مغربی از دست تو گردد خرب
ور بر این سوی دگر فرمان دهد شمشیر تو
فرد گرداند ز خانان تا که چین از فرب
همچنان چون طبع تو بر راد مردی شیفته است
تیغ تو بر کشتن و خون ریختن دارد سغب
اندر آن صحرا که شیران دو لشکر صف کشند
و آسمان از بر همی خواند برایشان «اقترب »
چشمه روشن نبیند دیده از گرد سپاه
بانگ تندر نشنود گوش از غو کوس و چلب
گشته از تیر خدنگ اندر کف مردان بجنگ
درقها چون کاغذ آماج سلطان پر ثقب
سیل خون اندر میانشان رفته و برخاسته
بر سر خون همچنان بیجاده گنبدهاحبب
تیغها چون ارغوان و رویها چون شنبلید
آن ز خون خلق و این از بیم تاراج و نهب
چون همای رایت تو روی بنماید ز دور
زان دو لشکر در زمان بنشیند آشوب و شغب
نامجویانشان بجای نام بپسندند ننگ
پیشدستانشان همی پیشی کنند اندر هرب
رزمگه زیشان چنان گردد که پنداری بود
هیبت تو باد و ایشان کاه و آن صحرا خشب
جامه نادوخته پوشد هم از روز نخست
هر کسی کو را گرفت از هیبت تیغ تو تب
ای محمد سیرت و نامت محمد هر که او
از محمد بازگردد بازگشت از دین رب
دشمنان تو شریک دشمنان ایزدند
بر تو یک یک راز گیتی بر گرفتن «قدوجب»
از قیاس نام تو مر بدسگالان ترا
گاه بوجهل لعین خوانیم و گاهی بولهب
گرد بوجهل آنکسی گردد که نندیشد ز جهل
بولهب را بر خود آن خواند که بپسندد لهب
گر کسی گوید: من و تو، آسمان گوید بدو
تو چو او باشی، اگر باشد روا که همچو حب
من یقین دانم همی گرچه رجب را فضلهاست
یکشب از ماه مبارک به که سی روز از رجب
ای تمامی طالع سعد تو ناکرده پدید
دشمنانت چون ستاره بر فلک زیر ذنب
زانکه زین پس تو بزخم هندی و تاب کمند
کرد خواهی گردن هر بدسگالی را ادب
بدسگال تو زه پیراهن از بیم مسد
باز نشناسد همی در گردن خویش از کنب
تا چو بنویسی بصورت هر یکی چون هم بوند
شیر و شیر و دیر و دیر و زیر و زیر و حب و حب
تا نسازد کامل اندر دایره با منسرح
تا نباشد وافر اندر دایره با مقتضب
شادمان باش ای کریم و در کریمی بی ریا
پادشا باش ای جواد و در جوادی بی ریب
دشمنان و حاسدان و بدسگالان ترا
مرگ اندر بیکسی و زندگانی در تعب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و جذابیت کودکی با نام سیمین اشاره میکند و او را با ویژگیهای ظاهری خاصی توصیف میکند. شاعر از عشق و علاقهاش به این کودک میگوید و آرزو دارد که بتواند او را ببیند و در کنار او باشد. در ادامه، شاعر به پیشینه فرهنگی و خانوادگی یک شخصیت برجسته به نام محمد خسرو اشاره میکند و او را به عنوان پادشاهی با ویژگیهای نیکو معرفی میکند. شاعر همچنین از شجاعت و هنر جنگی او سخن میگوید و او را بالاتر از دیگران میداند. در نهایت، شاعر بر اهمیت وفاداری و استقامت تاکید میکند و آرزو دارد که محمد خسرو در زندگی خود همواره موفق و پیروز باشد.
هوش مصنوعی: من دوست دارم کودکی زیبا و بیراهه را که در هرجا با اوهست میتوان مرا پیدا کرد.
هوش مصنوعی: به ویژه زمانی که چهرهاش نورانی و خالص است مانند روشنایی روز و همچنین وقتی که موی سیاهش تاریک و مانند شب است.
هوش مصنوعی: هر کسی که با زیبایی و جذابیت خاصی روبرو باشد، نباید مورد سرزنش قرار گیرد اگر که زمانی از شادی و خوشی دور بماند.
هوش مصنوعی: تا زمانی که از چشمانش اشک بریزد، نباید به آنها خیره شد. و وقتی از لبانش بوی خوش برمیخیزد، نباید به آنها نزدیک شد.
هوش مصنوعی: اگر این کودک زیبا به من روی میآورد، خداوند برای او بوسهها میفرستاد. من هم با تعجب این ماجرا را میدیدم.
هوش مصنوعی: چقدر خوب است که قبل از این، در خانهام، بچههایی با دلهای نقرهای و سینههای طلایی بودند.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و ظرافت زنانه میپردازد. در آن، به زیبایی موها و سرینهای سفید و خوش فرم اشاره شده که مانند تلی از سمن است و همچنین به نازکی و لطافت اعضای بدن که شبیه به تارهای نی توصیف میشود. این توصیفها به نمادپردازی از زنانگی و جذابیت میانجامد.
هوش مصنوعی: از زیبایی و شیرینی احساسات مانند غزلهای عاشقانه شهید و از دلنشینی و لطافت مانند ترانهای دلفریب.
هوش مصنوعی: اگر این خانه از این بتها خالی شود، نگران نیستم زیرا دل من پر از محبت و ستایش است.
هوش مصنوعی: محمد، پادشاهی است که سرنوشتش خوش و موفق است و او از نسل پادشاهان و تاجداران ایرانی و عرب به شمار میآید.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهان از نسب خوب برخوردار باشند، باید بدانند که ملکزادهها هم از لحاظ نسب و هم از نظر خانواده و همنسبی با پادشاهان در ارتباط هستند.
هوش مصنوعی: ای دوست، تو که از نظر فضل و خوبی به مقام بالایی رسیدهای، باید بدانیم که چه ارزشمندی از مال و ثروت و خانواده داریم که برای ما باقی مانده است.
هوش مصنوعی: قبل از این، هر پادشاه و حاکمی فرزندش را به دنبال آموختن دانش و فرهنگ فرستاده و او را تحت تعلیم شخص خاصی قرار میداد.
هوش مصنوعی: بهمن به من یاد داد که چند بار به شاگردی بروم تا صفات خوب من بدون نقص شود و کارهایم انتخابی و برجسته گردد.
هوش مصنوعی: رستم دستان به کیخسرو و اسفندیار، هنر و دانش را آموزش میدهد.
هوش مصنوعی: تو نیز از کوچکی فهمیدی که همه فرهنگها در سایهی تسلیم و نادانی شکل میگیرند.
هوش مصنوعی: تو دلی وسیع و عمیق مانند دریا داری و وجودت مانند ابریست که از خود باران میبارد. به همین دلیل، از دل و وجودت جواهرات و طلاها به دیگران میبخشی.
هوش مصنوعی: اگر در هنر با دقت و دلسوزی بیشتری نگاه کنی، میتوانی ببینی که علل و دلایل موفقیتهایت به خودت مربوط میشود.
هوش مصنوعی: این بیت به ویژگیهای متفاوت خداوند اشاره دارد. خداوند نه تنها بخشنده و سخاوتمند است، بلکه او در کلامش نیز تاثیرگذار و بیانگر است. به علاوه، خداوند در قضاوت و انصاف نیز نقشی مهم دارد و در نهایت، او دارای صفاتی نیکو و شایسته است که هر کدام او را به نوعی در نظر بندگانش بزرگ میکند.
هوش مصنوعی: جز پادشاه محمود، هیچ پادشاه دیگری به حقیقیّت پادشاهی نخواهد رسید، زیرا من سخنانی بر افرازنده را گفتهام.
هوش مصنوعی: از میان تمام پادشاهان جهان، سلطنت تو بهترین و برترین است، زیرا تو از نسل پادشاهان به دنیا آمدهای.
هوش مصنوعی: هرگز نمیتوانم به درستی وضعیت را درباره تو بگویم، چون تو پادشاهی و شاهی به تو تعلق دارد؛ من چه میدانم اگر خار را از رطب جدا کنند، نتیجه چه خواهد شد.
هوش مصنوعی: عامل بصره به نام تو، مالیات را میخواهد و کسی در بغداد، به نام تو، خطبهای میخواند.
هوش مصنوعی: اگر از سلطان فرمان بیابی که عراق را از گردنکشها خالی کنی، بایست که مانند عصب، کار را به آرامی و نرمش انجام دهی.
هوش مصنوعی: نامه پیروزی تو از شام خواهد رسید و دیگر از مصر، جایی از آن تو به نام حلوان خواهد بود و جایی دیگر حلب.
هوش مصنوعی: خانهای که در آن اطاعت نباشد، با تیزی شمشیر تو ویران میشود. گنجینههای مغرب هم به واسطه تو از دست میرود.
هوش مصنوعی: اگر بر این سمت دیگر، شمشیر تو فرمان دهد، نسلها و خانوادهها را از میان میبرد و چین را به تباهی میکشاند.
هوش مصنوعی: مثل اینکه طبیعت تو به مردان شجاع علاقهمند است، تیغ تو هم برای کشتن و ریختن خون آماده است.
هوش مصنوعی: در آن بیابانی که لشکر شیران با قدرت و عظمت صفآرایی کردهاند و آسمان به نشانه تأیید، برای آنها ندا میدهد که نزدیکتر بیایید.
هوش مصنوعی: چشمها از نور چشمه بیخبرند، و گوشها صدای رعد و برق را از همهمهی جنگ و طبل نمیشنوند.
هوش مصنوعی: تیرهای دشمن در دست سربازان به شدت آسیبزا هستند و به راحتی میتوانند مانند کاغذی که در چنگ سلطانی پر از سوراخ باشد، آدمها را هدف قرار دهند.
هوش مصنوعی: در میان آنها سیلابی از خون جاری شده و بر روی آن خونها، گنبدهای بلندی بهطور نامنظم و بیراهنما ایستادهاند.
هوش مصنوعی: شمشیرها به رنگ ارغوان و چهرهها به مانند گلشنبلید هستند، یکی به خاطر خون مردم و دیگری از ترس غارت و چپاول.
هوش مصنوعی: زمانی که پرچم تو به نمایش درآید، دشمنان از دور متوجه حضور تو خواهند شد و در آن لحظه، در میان آن دو لشکر، غوغا و آشوب برپا میشود.
هوش مصنوعی: افرادی که به دنبال نام و شهرت هستند، به جای اینکه به نام نیک اهمیت دهند، از ننگ و عیب گذشته خود میگریزند و همواره در تلاش هستند که از دیگران جلوتر بیفتند.
هوش مصنوعی: در میدان جنگ چنان وضعی به وجود میآید که گویی تو همانند بادی هستی که بر آنها میوزد و آنها مانند کاههای پراکندهاند و آن دشت به یک میدان ترس تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: هر کس از ترس و دلهرهی شمشیر تو به ناچار از روز اول لباس آماده نشدهای بر تن میکند.
هوش مصنوعی: ای محمد، هم سیرتت و هم نامت بزرگ و والا است. هر کسی که از محبت و پیروی تو دور شود، در واقع از دین خدا بازگشته است.
هوش مصنوعی: دشمنان تو، در واقع همدست با دشمنان خدا هستند و به همین دلیل بر تو از اسرار جهان آگاه میشوند.
هوش مصنوعی: بدخواهان تو را گاه به اسم بوجهل و گاه به اسم بولهب میخوانند و این نشاندهندهی ناپسندیدگی آنها نسبت به توست.
هوش مصنوعی: هر کس که به جهالت فکر نکند، به دور خود دچار جهل میشود. کسی که نتواند حقیقت را درک کند و فقط به ظواهر تکیه کند، به اوجهل مبتلا میشود.
هوش مصنوعی: اگر کسی بگوید: من و تو هستیم، آسمان به او پاسخ میدهد که اگر تو شبیه او باشی، این درست است که چون او به او عشق بورزی.
هوش مصنوعی: من میدانم که ماه رجب ویژگیهای خوبی دارد، اما یک شب از ماه مبارک رمضان بهتر از سی روز رجب است.
هوش مصنوعی: ای خوشبختی تو سبب جلب دشمنانت شدهای، مانند ستارههایی که در آسمان در قسمت پایینتر از سر خود میدرخشند.
هوش مصنوعی: از این به بعد تو با ضربههای پیچیده و افسونگونهی عشق، هر بدکار و نابکار را به بند خواهی کشید و ادب خواهی آموخت.
هوش مصنوعی: اگر بدگمان باشی، پیراهن را از روی ترس نمیتوانی بشناسی؛ همچنین نمیتوانی در گردن خودت چیزی را از نگاه دیگران پنهان کنی.
هوش مصنوعی: به محض اینکه هر چیزی را بنویسی، باید به آن دقت کنی که هر چیز مشابه و همسانش نیز به همان صورت بیاید؛ مانند شیر و شیر، دیر و دیر، زیر و زیر، و حب و حب.
هوش مصنوعی: تا زمانی که کامل و بی نقص ساخته نشده باشد در دایرهای که مرا سرشار کند، نمیتواند چیزی در دایرهای که محدود و مختصر است، وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: شاد باش و با بزرگی و بخشندگی خود، بدون ریا و تظاهر زندگی کن. ای نیکوکار، در نیکوکاری خود صادق و بیپرهیز باش.
هوش مصنوعی: دشمنان و افرادی که به تو حسادت میکنند، برای تو آرزوی مرگ در تنهایی و زندگی در سختی و رنج دارند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بر من بیچاره گشت سال و ماه و روز و شب
کارها کردند بس نغز و عجب چون بلعجب
گشت بر من روز و شب چندانکه گشت از گشت او
موی من مانند روز و روی تو مانند شب
ای پسر گیتی زنی رعناست بس غرچه فریب
[...]
دارد آن وشی رخ و وشی برو وشی سلب
رادگاه غمزه چشم و زفت گاه بوسه لب
لؤلؤ لالا شرا از لاله نعمان صدف
لاله نعمانش را از عنبر سارا سلب
چشم او مخمور و من خوردم بجام مهر می
[...]
جام همچون کوکبست از بهر آن تابد به شب
لاله همرنگ میست از بهر آن دارد طرب
جام می خوردست بی حد ز آتش خندیدست لب
از طبیعت در بدن خونست قوت را سبب
ای که چون اندر بنان آری قصب هنگام نظم
صدر چرخ ثانی از فضل تو پندارم قصب
کوکب معنی تو در سیر آوری بر چرخ طبع
وانگه از نوک قصب روز اندر آمیزی به شب
در یکی بیتت معانی روشنی دارد چنانک
[...]
گرچه در دور تو ای دریادل کان دستگاه
مدتی گرگان شبان بودند و دزدان محتسب
واندرین دوران که انصاف تو روی اندر کشید
فتنها شد ذوشجون و قصدها شد منشعب
سایه مفکن بر حدیث انقلابی کاوفتاد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.