گنجور

مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۴ - تیرماه

 

ماه تیرست ای نموده تیره از روی تو ماه

می درین مه لعل روشن گردد ای مه می بخواه

وقت نعمتهاست لیکن نعمتی چون می مدان

جان بدین گفته که من گفتم گواه آید گواه

دل به می تازه ست تازه جان همی شادست شاد

[...]

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۳۴

 

صدهزاران سال میمون باد جشن مهرماه

بر شهنشاهی که دارد صدهزاران مهر وماه

بندگانش مهر و ماه اند وز فرخ طلعتش

روز ایشان هست فرخ‌تر ز جشن مهر ماه

یک تن است او از عدد وز نصرت و تایید هست

[...]

امیر معزی
 

سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - ترکیب بند در مدح مکین‌الدین

 

در سعادت همچنین آسوده بادی سال و ماه

از بزرگان و ز بزرگی مر ترا اقبال و جاه

سنایی
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در مدح ملک اتسز

 

هست دولت را اساس و هست ملت را پناه

حضرت خوارزمشاه و خدمت خوارزمشاه

خسرو عادل ، علاء دولت ، آن کز عدل اوست

هم خلایق را امان و هم شرایع را پناه

مسند خوارزمشاهی تا مسلم شود بدو

[...]

وطواط
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح سلطان اتسز

 

آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه

داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه

شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست

در سر شمشیر او پیروزی دین الله

دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - در مدح سعدالملک

 

بر امیران سخن مدح وزیر پادشاه

واجب آمد چون ز بستان گل برانگیزد سپاه

تا چو گل معنی برانگیزاند از بستان طبع

آنکه باشد مادح صدر و وزیر و پادشاه

خسرو دستار بندان آنکه دارد خسروی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۴ - درصفت بارگاه گوید

 

مشرق خورشید عدل است این همایون بارگاه

ملک و دین را تا ابد در ظل او بادا پناه

کوس ملت زد چو زد انصاف در صحنش حکم

جفت دولت شد چو کرد اقبال در طاقش نگاه

هم نشیب مرکزش را فرق قارون تکیه جای

[...]

سید حسن غزنوی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح دولت و اقبال دولتشاه بن بهرام شاه

 

مفخر دیهیم و گاه و زینت چتر و کلاه

صورت اقبال دولت شاه بن بهرام شاه

مفخر دیهیم و گاه و زینت چتر و کلاه

صورت اقبال دولت شاه بن بهرام شاه

مفخر دیهیم و گاه و زینت چتر و کلاه

[...]

سید حسن غزنوی
 

ظهیر فاریابی » قصاید » شمارهٔ ۶۸

 

هرچه فرّ و جاه قدرست ای همایون بارگاه

در حریم حضرتت جمع آمد از اقبال شاه

در ازل چو نقش نیرنگ تو می زد نقش بند

دولت اندر آستانت کرد خود را جایگاه

بر فضای ساحت قدر تو گردون راست رشک

[...]

ظهیر فاریابی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » ترجیعات » ایدل اندر پرده تقدیر کس را راه نیست

 

صاحب عادل، مجیر الملک، صدر الدین پناه

نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه

صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه

نجم دین، نور جهان مکرمت، گردون جاه

صاحب عادل، مجیر الملک، صدر دین پناه

[...]

امامی هروی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۹۰

 

چون همه ملک وجود خانهٔ شاهست و شاه

راه چه جویی به غیر؟ بیش چه پویی به راه؟

ای که نچیدی گلش،، در گل خود کن نظر

ای که ندیدی رخش، در دل خود کن نگاه

تا تو به خود می‌روی، گر چه نه بد می‌روی

[...]

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١۴٠ - وله در مدح کرایشاه

 

ایصبا لطفی بود گر بگذری یک صبحگاه

بر جناب خسرو خسرو نشان کر ایشاه

آنکه گردون در هنر همتا ندیدش گر چه کرد

بارها از مرکز ماهی نظر بر اوج ماه

ورچه هم ممکن بود دیدن نظیرش در هنر

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۴٠

 

ای صبا از بخت نیک ار اتفاق افتد ترا

چونکه یابی راه سوی شهریار دین پناه

آنکه باشد لطف و عنفش از طریق خاصیت

دوستانرا جانفزای و دشمنانرا عمر کاه

خسرو عادل نظام ملک و دین کز عدل او

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۴١

 

ای فلکقدری که دایم بر بساط حضرتت

خسروان عهد را چون بندگان ساید جباه

باد زیر پای پیل حادثات افکنده سر

هر که طبعش با تو کژ دارد چو فرزین رسم و راه

بنده را در وجه خرجی اسب و استر صرف شد

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧۶١

 

صاحب عادل جلال ملک و دین دستور شرق

ای ز رفعت خاک پایت افسر خورشید و ماه

نفثه المصدور خواهم عرضه کردن پیش تو

گرچه داند رای صاحب حال من بی اشتباه

بر بساط حضرتت چون رخ نهاد ابن یمین

[...]

ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ١ - در تعریف بهار و مدح تاج الدین علی سربداری

 

چون دم عیسی عهد آمد نسیم صبحگاه

شاید ار جان یابد از لطفش تن مردم گیاه

ز آنکه باد صبحگاهی از طریق خاصیت

شد چو آب زندگی راحت فزای و رنج کاه

در شگفتم از بنفشه تا چرا شد قد او

[...]

ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - المسمط المثمن فی نعت النبی الامی العربی الهاشمی القرشی

 

یا شفیع المذنبین عذر گناه ما بخواه

زانک بیرون از تو نبود عاصیان را عذر خواه

چون محاسن در مقابح شد سپید و دل سیاه

می کنم خرگاه زنگاری کبود از دود آه

دارم از حسرت دلی آشفته و حالی تباه

[...]

خواجوی کرمانی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۱۴۷

 

صاحب سلطان نشان دستور اعظم شمس الدین

ای جلال رفعتت را اوج گردون پایگاه

چون ز سدر آستان حضرت تو برگذشت

شاید ار سجده برندش هر زمان خورشید و ماه

چشمه خورشید را خون گردد از بهر تو دل

[...]

سلمان ساوجی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۸۳ - درمرثیه ی شاهزاده ی بیرام شاه

 

آسمان با سینه ی پر آتش و پشتی دو تا ه

شد به های های گریان بر سر بیرام شاه

شد وجودی نازنین صافی تر از آب حیات

در میان خاک ریزان (طیب الله ثراه)

در میان خاک پنهان چون تواند دیدنش

[...]

سلمان ساوجی
 
 
۱
۲
۳
۵
sunny dark_mode