عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۳ - در مناجات کردن شیطان با حق و یاری خواستن او در بیرون آوردن آدم (ع) از بهشت
از آن سر آمدی و چشم بگشای
همه ذرّات رادیدار بنمای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۵ - در طلب دوست و اعیان کل و گنج حققی یافتن و اسرار امیرالمؤمنین علی کرّم اللّه وجهه در جاة گفتن فرماید
ز شیدائی نمیدانی سر از پای
روی چون سایهٔ از جای برجای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
سر و پایت بیفکن بیسر و پای
رموز عشق را اینجا تو بگشای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶۸ - سؤال کردن امیرالمؤمنین و امام المتّقین اسداللّه الغالب علی ابن ابی طالب علیه السّلام و جواب دادن نی در اسرارها فرماید
بلابین و بلاکش اندر اینجای
که تا گردی چو عیسی عین آلای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷۸ - در حق بینی و آداب بجای آوردن فرماید
اگرداری عیان عشق بنمای
گره از کار عالم جمله بگشای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۰ - در خطاب کردن با روح القدس و فضایل آن گفتن و عجز و مسکینی آوردن و تسلیم شدن در همه احوال فرماید
الا ای جوهر قدسّی یکتای
زمانی زین صدف هین روی بنمای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۱ - درخواب دیدن عاشق که گوش معشوق بدست گرفته و از خواب بیدار شدن و گوش خود را در دست خود دیدن فرماید
جگر خونست دیگر روی بنمای
گره تو بستهٔ و هم تو بگشای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
چو بگشاید درت در اندرون آی
نمود خویشتن اینجای بنمای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات کردن شیخ اکّافی در حضرت آفریدگار عزّ شانه و آمرزش خواستن او از حق
نمود عشق خود اینجا تو بنمای
گره ازکار جمله هم تو بگشای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
ره صورت یقین پیداست بر جای
ز جان پیداست بیشک این سر و پای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۰ - در جواب دادن حسین منصور بایزید را قدّس اللّه روحهما فرماید
بعزّت باشد او با لشکر و رای
نه بر پیشش نهد از حدّ خود پای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۶ - در خطاب هاتف غیب پاکباز را و درد او را استماله کردن و دلخوشی فرماید
برون از عقل خود اینجا منه پای
مر و زینجای اکنون جای بر جای
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۹ - در آگاهی دل در اسرارو از تقلید دور شدن فرماید
چو خواهی کُشتنم آن روی بنمای
زمانی درد من جانا ببخشای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۹ - بود این آن زمان از خویش پنهان
گهی باشد لگد خور زیر هر پای
شود مانند ذرّه جای بر جای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۰ - در عین ذات وصفات وقدرت و قوّت اسرار الهی فرماید
که ای نادیده اتمامم سراپای
چه میگردی چو ذرّه جای بر جای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۲ - در آگاهی دادن دل در عین منزل و او از آن عاشق بودن فرماید
بماند تا ابد بسته در این پای
نیارد وقت بیشک جای بر جای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
سرم در خاک و خون انداز اینجای
مرا دیدار از دیدت بیفزای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
یقین عین الیقینش باز بنمای
در عین الیقینش باز بگشای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
یقین عین الیقینش باز بنمای
در عطّار مسکین را تو بگشای
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
اگر کرسی است کرسی رفته از پای
عجائب او فروماندهست بر جای