فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۱۵
به دل دوست بهرام چوبینه بود
که از شوی جانش پر از کینه بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴
یکی را کجا نام یل سینه بود
کجا سینه و دل پر از کینه بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۵
پس پشت ایشان یلان سینه بود
که با جوشن و گُرز دیرینه بود
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۱ - فی الإخلاص و المخلصون علی خطرٍ عظیمٍ
بچهٔ بط اگر چه دینه بود
آب دریاش تا به سینه بود
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۶ - در مدح اقضیالقضاة جمالالدیّن ابوالقاسم محمودبن محمّدِالاثیری
پیشش آن سر که در خزینه بُوَد
چون چراغ اندر آبگینه بُوَد
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۷ - داستان هارونالرشید با مویتراش
تا قدمش بر سر گنجینه بود
صورت شاهیش در آیینه بود
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۸ - داستان شاه کشمیر با پیلبان
بچه بط اگر چه دینه بود
آب دریاش تا به سینه بود
نجمالدین رازی » رسالهٔ عشق و عقل (معیار الصدق فی مصداق العشق) » بخش ۶ - فصل
بچهٔ بط اگر چه دینه بود
آب دریاش تا بسینه بود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۶
شب رسید آن شمع کو عمری درون سینه بود
شعله می زد هر چه در دل آتش دیرینه بود
پیش آن محراب ابرو جان خلقی در دعا
همچو انبوه گدا در مسجد آدینه بود
من ندانم زار زارم این چنین بهر چه کرد؟
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۳
باز گرفتار شد دل که درین سینه بود
تازه شد اندر دل آن رخنه که دیرینه بود
دی که همی دید روی، آینه از صورتش
اصل درون دلم نسخه در آیینه بود
دیدمی امروز باز تا بزیم بینمش
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۳
متاعی که در درج گنجینه بود
مصور خیالی در آیینه بود
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۳ - آمدن پادشاه طنجه به یاری سام نریمان و چگونگی آن
ولی سام را شعله در سینه بود
همان درد هجران دیرینه بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۹
دوش در مجلس کباب ما ز سوز سینه بود
بیدلان را اشک رنگین بادهٔ دوشینه بود
در دل و چشمم خیال او همه شب تا به روز
همچو مه در چشمهٔ خورشید در آئینه بود
من ازو چون آسمان خالی نکردم دل ز مهر
[...]
نظام قاری » دیوان البسه » مخیّلنامه (در جنگ صوف و کمخا) » بخش ۳ - آغاز داستان
لباسی که از جنس موئینه بود
قماشی که از نوع پشمینه بود
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۷۳
خدنگت مرا یار دیرینه بود
چراغ دل و آتش سینه بود
تو در مکتب حسن خواندی سبق
کتاب گلستانت آیینه بود
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۶
عقل یزدانی چو آن بوزینه بود
نفست آن مکارهٔ دیرینه بود
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۱۸ - نامه نوشتن فاطمه صغرا به پدر
مرا به سر هوس دیدن سکینه بود
ز زندگی دل من سیر در مدینه بود
ادیب الممالک » دیوان اشعار » اضافات » شمارهٔ ۴ - در هجو میرزا بابا طبیب خلخالی
سر و پوز او همچو بوزینه بود
زنخدانش آویزه سینه بود