گنجور

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۲

 

همی‌گفت گر پیش بالین من

نبیند سه ماه این جهان‌بین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۰

 

جز از کهتری نیست آیین من

مباد آز و گردن‌کشی دین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۶

 

که زنده ببیند جهانبین من

ز تخم تو گردی به آیین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی نوذر » بخش ۱

 

نبودی جز از خاک بالین من

بدو شاد بودی جهانبین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۸

 

بخواهد هم از تو پدر کین من

چو بیند که خاکست بالین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۲

 

مبادا چنین هرگز آیین من

سزا نیست این کار در دین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۴

 

که خواهد ز گردنکشان کین من

که گیرد دل و راه و آیین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و شغاد » بخش ۴

 

فرامرز پور جهان‌بین من

بیاید بخواهد ز تو کین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۸

 

ندارد نیاید به بالین من

که داند بدین داستان دین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزه‌گر » بخش ۱۳

 

ببینی بروهای پرچین من

فدای تو بادا تن و دین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۴

 

مبادا جز از داد آیین من

مباد آز و گردنکشی دین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۴۰

 

ببینی کنون زخم ژوپین من

چو ناگاه رفتی ز بالین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۱

 

بخواهد مگر ز اژدها کین من

برو بشنود درد و نفرین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۰

 

بدو باد روشن جهان بین من

که چونین بجوید همی کین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۶

 

توآیی به مشکوی زرین من

سرآورده باشی همه کین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۸

 

چنین هم به مشکوی زرین من

چه در خانهٔ گوهر آگین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۲

 

ز گرگین تو خواهی مگر کین من

بر او بشنوی درد و نفرین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان بیژن و منیژه » بخش ۱۱

 

گرافتد بروبر جهانبین من

برو رستخیز آید از کین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۱۷

 

مبیناد هرگز جهانبین من

گرفته کسی راه و آیین من

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳

 

همی گفت زار این جهانبین من

سوار سرافراز رویین من

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۶