گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

روان بس ارجمند و بس عزیزست

چرا نزدت کم از نیمی پشیزست

فخرالدین اسعد گرگانی
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶۸ - در هجا

 

شمس را چیزکی است بر گردن

واندرور چیزها نه یک چیزست

هیچ دانی درو چه شاید بود

باش در زیر ریش او تیزست

آنچه بر گردن است ترکاج است

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۵

 

با رای تو صبح ملک بی‌گه خیزست

با عزم تو آب تیغ فتح آمیزست

چون خواجه توان گفت کسی را که به حکم

جمشید نشان و کیقباد انگیزست

انوری
 

عطار » الهی نامه » بخش چهارم » المقالة الرابعة

 

چو آن دختر محیّا و عزیزست

بگو باری بمن تا آن چه چیزست

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۸) حکایت بزرجمهر با انوشیروان

 

ترا هر یک نفس دُرّی عزیزست

وزین دُرّت گرامی‌تر چه چیزست

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش سیزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل

 

مزن دم گرچه عمر تو عزیزست

که اکنون نوبت یک قوم نیزست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

مه نو گرچه بس کهنه عزیزست

بپیش رای من نو کیسه چیزست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

بهم گفتند هنگام گریزست

که شب چون هندوی انگشت تیزست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۶ - از سر گرفتن قصّه

 

بدل گفتا ندانم تا چه چیزست

ولی دانم که چیزی بس عزیزست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر

 

برین رفعت چودایم خانه خیزست

قویتر منصبی، شاهی گریزست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۷۰ - در وفات قیصر و پادشاهی جهانگیر

 

ترا آخر چو مطلوبی عزیزست

نه چون مطلوب مرد خاک بیزست

عطار
 

حکیم نزاری » رباعیات » شمارهٔ ۵۷

 

می گر چه که طبع تلخ، شورانگیز ست

موتی است حقیقت که حیات آمیزست

کندست ازو فهم فرو بسته دهان

با عقلش از آن همیشه دندان تیزست

حکیم نزاری
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۵

 

نقش رخ خوب تو خیال انگیزست

وان غمزه سرمست تو بس خونریزست

زلفت چو بنفشه است و بر روی چمن

از باد بهار بین که عنبر بیزست

جهان ملک خاتون
 

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۵

 

به رویم می‌شوی خندان و چشمم از تو خونریزست

در آب و آتشم می‌افگنی باز این چه انگیزست

نداری تاب درد من برون آی از دل تنگم

درین محنت‌سرا منشین که بس جای بلاخیزست

مرا پروانهٔ خود خوانده‌ای طعنم مزن چندین

[...]

بابافغانی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸۸

 

چو شبنم آن که درین بوستان سحرخیزست

مدام ساغرش از صاف عیش لبریزست

به خال گوشه ابروی او مبین گستاخ

که چون ستاره دنباله دار خونریزست

فغان که نرگس بیمار خوبرویان را

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱۲۲

 

کلام تلخ جبینان حلاوت آمیزست

زمین هند به آن تیرگی شکرخیزست

خدا غنی است ز عصیان ما سیه کاران

طبیب را چه زیان از شکست پرهیزست؟

صائب تبریزی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳ - در هجو و نکوهش آصف الدوله و سایر سرداران قشون پس از شکست و فرار از جنگ روس

 

بگریز به هنگام که هنگام گریزست

رو در پی جان باش که جان سخت عزیزست

جان است نه آن است که آسانش توان داد

بشناس که آسان چه و دشوار چه چیزست

آن آهوی رم دیده که در یک شب و یک روز

[...]

قائم مقام فراهانی
 
 
۱
۲