میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴- سورة النساء- مدنیة » ۳ - النوبة الثالثة
شهریست بزرگ و من بدو در میرم
تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۵- سورة المائدة- مدنیة » ۱ - النوبة الثالثة
شهریست بزرگ و من بدو درمیرم
تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم.
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۳- سورة الزخرف- مکیه » ۲ - النوبة الثالثة
شهریست بزرگ و من بدو درمیرم
تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۵
گرچه به دست کرشمهٔ تو اسیرم
از سر کوی تو پای بازنگیرم
زخم سنان تو را سپر کنم از دل
تا تو بدانی که با تو راست چو تیرم
خصم و شفیعم توئی ز تو به که نالم
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۰ - افسانهسرایی ده دختر
اگر شیرین نباشد دستگیرم
چو شمع از سوزشِ بادی بمیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او
به دزدی هندویت را گر نگیرم
چو هندو دزد ِ نافرمانپذیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد
گرم فرمان دهی فرمان پذیرم
به دست آوردنش بر دست گیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
اگرچه ناری ای بدر منیرم
پس از حجی و عمری در ضمیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۸ - کوه کندن فرهاد و زاری او
به شیری چون شبانان دست گیرم
که در عشق تو چون طفلی بهشیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۲ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
گمان بودم که چون سستی پذیرم
در آن سختی تو باشی دستگیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۲ - سرود گفتن نکیسا از زبان شیرین
به ناز نیمشب زلفت بگیرم
چو شمع صبحدم پیشت بمیرم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲۰ - طلب کردن طغرل شاه حکیم نظامی را
ز رقص ره نمیشد طبع سیرم
ز من رقاصتر مرکب بهزیرم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
شک نیست در اینکه من اسیرم
کز لطف زیم، ز قهر میرم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
چون نیست به جز تو دستگیرم
هست از کرم تو ناگزیرم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه
من قوت ز عشق میپذیرم
گر میرد عشق، من بمیرم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۶ - سخن گفتن مجنون با زاغ
گفتی که «مترس دستگیرم»
ترسم که در این هوس بمیرم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۷ - بردن پیرزن مجنون را در خرگاه لیلی
منگر به مصاف تیغ و تیرم
در پیش تو بین که چون اسیرم
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۲ - آشنا شدن سلام بغدادی با مجنون
چندان سخن تو یاد گیرم
کاموده شود بدو ضمیرم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
گفتم ار پای مرغ را گیرم
زیر پای آورَد چو نخجیرم
عطار » مختارنامه » باب سی و پنجم: در صفت روی و زلف معشوق » شمارهٔ ۶۸
چون نیست ز عقل ذرّهای توفیرم
تا می چه کنم عقل، کمش میگیرم
دیوانگی عشقِ توام میباید
تا بو که ز زلفِ تو رسد زنجیرم