قوله تعالی: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اسم جلیل، جلاله کبریاؤه، کبریاؤه سناؤه، و مجده عزه، و کونه ذاته، ازله ابده، و قدمه سرمده. عظیم فی ملکوته، ملیک فی جبروته، مهیمن صمدی الذات، متوحد سرمدی الصفات:
ملیک فی السماء به افتخاری
عزیز القدر لیس له خفاء
نام خداوندی که بهیچ چیز و هیچ کس نماند، بهیچ کار بهیچ وقت در نماند. دشمن پرور است و دوست نواز، عیبپوش است و کارساز. یاد او آئین زبان، و دیدار او زندگی جان، و دریافت او سرور جاودان. پادشاه است بیسپاه، و استوار است بیگواه، از نهان آگاه، و مضطر را پناه. خداوندی که بعلم نزدیک است، و از وهم دور، جوینده او کشته با جانست، و یافت او رستاخیز بیصور، پس نه جوینده مغبون است و نه مزدور معذور.
جوینده در گرداب حسرت و یاونده حیران در موج نور، همی گویند از سر حیرت بزبان دهشت:
قد تحیرت فیک خذ بیدی
یا دلیلا لمن تحیر فیکا
پیر طریقت گفت: الهی! همه از حیرت بفریادند، و من بحیرت شادم، بیک لبیک در همه ناکامی بر خود بگشادم. دریغا روزگاری نمیدانستم که لطف ترا دریازم الهی! در آتش حیرت آویختم چون پروانه در چراغ، نه جان رنج تپش دیده، نه دل الم داغ. الهی! در سر آب دارم در دل آتش، در باطن ناز دارم در ظاهر خواهش. در دریایی نشستم که آن را کران نیست، بجان من دردی است که آن را درمان نیست، دیده من بر چیزی آمد که وصف آن را زبان نیست:
خصمان گویند که این سخن زیبا نیست
خورشید نه مجرم ار کسی بینا نیست.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا... روایت کنند از جعفر بن محمّد (ع) که درین کلمات چهار خصلت است که رب العالمین امت را بدان گرامی کرده، و ایشان را بدان نواخته: یکی آنکه ندانست، دیگر کنایت، سوم اشارت، چهارم شهادت. یا ای نداست، ها کنایت، الذین اشارت، آمنوا شهادت. ندا کرامتست، و کنایت از رحمت، و اشارت بمحبت، و شهادت بمعرفت: «ناداهم قبل ان ابداهم، و سماهم قبل أن رآهم». در کتم عدم بودند که ایشان را ندا گرامی کرد، در دایره وجود نیامده بودند که بنام نیکو خواند: «سماکم المسلمین من قبل»، عیب میدید و با عیب میپسندید. جرم میدید و با جرم میخرید. پاکان عالم علوی را میدید، و آلودگان عالم سفلی را میگزید، که «انین المذنبین احب الیّ من زجل المسبحین».
مثال کار آدمی بر درگاه بینیازی با عنایت ازلی، کار آن کودک است که مادر او را جامه نو دوخت، گفت هان و هان ای کودک! تا این لباس آرایش از آلایش نگه داری. کودک از خانه بدر آمد، با کودکان ببازی مشغول شد، جامه آلوده کرد، و با جامه آلوده قصد خانه کرد، و بگوشهای باز میشد درمانده و حیران، همی گفت مادر را که مرا خواب میآید. مادر دانست که کودک را ترس عتاب مادر است، گفت: ای جان مادر! بیا که ما ترا بدر آن گه فرستادیم که آب و صابون بدست بنهادیم، که ما دانستیم که از تو چه آید. حال آدمی همین است چون آن نقطه دولت و صفی مملکت را از کتم عدم بحیز وجود آوردند، فریاد از جان پاکان و مقدسان برآمد، و تیرهای انکار در عالم جعلیت میکشیدند که: أَ تَجْعَلُ فِیها مَنْ یُفْسِدُ فِیها؟
قومی را میآفرینی که لباس الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ بدود معصیت و غبار شرک سیاه کنند! و پرده حرمت از جمال چهره ایمان بردارند! خطاب آمد که: آری آنچه تعبیه صدف این اسرار است ما دانیم، کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ، ایشان عزیز کردگان الطاف عزت آمدند، ما ایشان را بلباس عصمت و طیلسان امانت بعالم آلایش وقتی فرستادیم که آب مغفرت با صابون رحمت بدست نهاده بودیم.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا یا من دخلوا فی امانی، و ما وصلتم الی امانی الا بسابق احیانی، یا من خصصتهم ببری و مشاهدتی، لا تکونوا کمن اعمیتهم عن مشاهدتی و مطالعة بری! بندگان را بنداء کرامت برخواند، آن گه فرمان داد که: أَوْفُوا بِالْعُقُودِ بوفای پیمان باز آیید، و عقدی که بستید و عهدی که کردید بر سر آن عهد باشید. بنده من! برابر تو دو پیمانست: یکی اجابت ربوبیت ما، دیگر تحمل امانت ما. در اجابت ربوبیت مخالفت مکن.
در تحمل امانت خیانت مکن. اکنون که بخدایی ما اقرار دادی، کار بر دیگری حوالت مکن و در حلال و حرام اشارت جز فرا شریعت مکن.
أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ الْأَنْعامِ حیوانات بعضی حلال است و بعضی حرام. بعضی کشتن آن رواست و آن را جرمی نه، بعضی کشتن آن نه رواست و طاعتی در میان نه، تا بدانی که صنع او را علت نه، و حکم او را مردّ نه، و دریافت آن بعقل راه نه. إِنَّ اللَّهَ یَحْکُمُ ما یُرِیدُ حکم کند چنان که خود خواهد، و آن خواهد که خود بداند. نه کس را بر علم وی اطلاع، نه برخواست وی اعتراض، نه از حکم وی اعراض:
شهریست بزرگ و من بدو درمیرم
تا خود زنم و خود کشم و خود گیرم.
و فی بعض الکتب: «عبدی یرید و أرید، و لا یکون الا ما ارید. فان رضیت بما ارید کفیتک ما ترید، و ان لم ترض بما ارید اتعبتک فیما ترید، ثم لا یکون الا ما یرید»، و فی معناه انشدوا:
سیکون الذی قضی
سخط العبد ام رضی
فدع الهم یافتی
کل هم سینقضی.
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللَّهِ معالم شریعت است، و محاسن طریقت، و امارات حقیقت، و دلالات قدرت و حکمت. میگوید: هر چه نشان ما دارد حرمت دارید، و بتعظیم در آن نگرید، و بفرمانبرداری پیش شوید، تا برخوردار گردید.
وَ إِذا حَلَلْتُمْ فَاصْطادُوا اشارتست که بنده همیشه در تحت امر حق ما نتواند بود، پیوسته بار وجود ما نتواند کشید. ساعتی در اداء حق ربوبیت، ساعتی در استجلاب حظ عبودیت. وقتی چنین، وقتی چنان، تابنده بیاساید و زندگی کند میان این و آن، از اینجا گفت مصطفی (ص): «حبب الی من دنیاکم ثلاث: الطیب و النساء و قرة عینی فی الصلاة».
پیر طریقت گفت: الیه! چون از یافت تو سخن گویند، از علم خویش بگریزم، بر زهره خویش بترسم، در غفلت آویزم، نه در شک باشم اما خویشتن در غلطی افکنم، تا دمی بر زنم.
وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی میگوید: در بر و تقوی همه دست یکی دارید. هم پشت و هم روی باشید و هر جای که مسلمانان در امر و نهی و در بر و تقوی جمع آیند، خود را در میان جمع و جماعت افکنید، تا برحمت حق توانگر شوید. مصطفی (ص) گفت: «الجماعة رحمة، و ید اللّه علی الجماعة».
عبد اللَّه مبارک گفت: بمشعر حرام رسیدم، خوابی عظیم بر من غالب شد، فریشتهای را دیدم که گفت: ای عبد اللَّه سیصد هزار خلق در موسماند، و حج یک کس پذیرفتند. گفتار بر دلم صعب آمد این سخن. دلتنگ و اندوهگن شدم. هاتفی آواز داد که: ای عبد اللَّه دلتنگ مشو که دیگران را جمله بطفیل وی بیامرزیدند تا بدانی که برکت جمع عظیم است، آخر یک صاحب دولت برآید در میان جمع که کیمیاء هدایت بود، همه را برنگ خود کند.
وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی همه را بر و تقوی میفرماید، اما قومی را راه اثم و عدوان در پیش مینهد، و از بر و تقوی برمیگرداند، کار نه آن دارد که بر خواند، کار آن دارد که کرا در گذارد، و کرا پسندد. مقبولان حضرت دیگرانند، و مطرودان قطیعت دیگر. باردادگان ادْخُلُوها بِسَلامٍ دیگرند، و محرومان اخْسَؤُا فِیها دیگر. میگوید جل جلاله: أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا أَنَا. خلقت الخیر و قدرته، فطوبی لمن خلقته للخیر، و اجریت الشر علی یدیه. وَ تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی گفتهاند که: بر اینجا موافقت شرع است در امید نجات عقبی، و تقوی مخالفت نفس است در طلب رضای مولی، و اثم مخالفت شرع است در طلب حطام دنیا، و عدوان موافقت نفس است در معصیت مولی. گفتهاند: معاونت بر برّ و تقوی آنست که خود بر جاده دین بر استقامت روی، و سیرت بر طریقت پسندیده داری، تا دیگران بر تو اقتدا کنند، و بر سنن صواب بر اتباع تو راست روند، و معاونت بر اثم و عدوان آنست که راه کژ گیری، و سنّت بد نهی، تا دیگران بر راه تو روند، و خلق بد گیرند.
اینست که مصطفی (ص) گفت: «من سن سنة حسنة فله اجرها و اجر من عمل بما الی یوم القیامة، و من سن سنة سیئة فعلیه وزرها و وزر من عمل بها الی یوم القیامة».
حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ مردار اگر چه خبیث است و محرم، آخر بوقت اضطرار قدری از آن مباح است، و از مردارها یکی گوشت برادر مسلمان است که بر وجه غیبت خورند، بهیچ حال آن را رخصت نیست لا اضطرارا و لا اختیارا. پس این مردار از آن صعبتر، و تحریم این از آن عظیمتر، یقول اللَّه تبارک و تعالی: لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوهُ. و گفتهاند حیوانی که مأکول اللحم بود وی را دو حالست: یکی آنکه چون بشرط شریعت کشته شود پاک بود، گرفتن آن مباح، و خوردن آن حلال، و چون خود بمیرد پلید باشد، و خوردن آن حرام. از روی اشارت میگوید: این نفس آدمی چون بشمشیر مجاهدت بر طریق ریاضت بر وفق شریعت کشته شود، یعنی که مقهور دین و مأمور شرع گردد، و زیر بار طاعت معبّد و مذلّل شود، آن نفس که برین ضعف باشد پاک بود، قرب او مباح است، و صحبت او حلال، دیدار او روح دل، صحبت او شادی جان، و هر آن نفس که در ظلمت غفلت خویش بمیرد تا در کار دین وی را حس نماند، و در حدود شرع کوشش نکند، این نفس بمنزلت آن مردار است که جرم او پلید و قرب او حرام.
وَ الْمُنْخَنِقَةُ وَ الْمَوْقُوذَةُ وَ الْمُتَرَدِّیَةُ وَ النَّطِیحَةُ در تحت هر کلمه ازین کلمات اشارتی است بر ذوق جوانمردان طریقت، و بر مذهب سالکان راه حقیقت: «منخنقه» اشارتست بکسی که خود را در بند آرزوها کند، و سلاسل حرص بر دست و پای خویش نهد، و رسن طمع در گردن خویش افکند، تا کشته حرص و شهوت شود. حرامست بر سالکان و مریدان، راه این چنین کس رفتن، و متابعت چنین کس کردن. و «موقوذة» اشارتست بآنکس که در حبس هوا و أسر شیطان بماند، کوفته هواجس نفس و وساوس شیطان گردد، تا دل وی در آن زخم و حبس بمیرد، مردار طریقت گردد، و صحبت وی حرام شود. و «متردیة» اشارتست بآنکس که در وادی تفرقت افتد، و هلاک شود، و راه حقیقت گم کند. و «نطیحه» اشارتست بآنکس که با مثال و اشکال خویش از بهر دنیا مردار منازعت کند، و سرو زند تا خصم وی چیره شود، و زیر زخم مردارخوار مردار گردد. و «ما أَکَلَ السَّبُعُ» آنست که طلّاب دنیا سر فرا آن کنند، آن مردار است و جوینده آن همچون سگ، مردار بجز سگ نخورد.
و ما هی الا جیفة مستحیلة
علیها کلاب همّهن اجتذابها.
آن گه گفت: إِلَّا ما ذَکَّیْتُمْ. در شرع ظاهر میگوید: ازین محرمات که یاد کردیم هر چه ذکات شرعی در آن حاصل شود، و شرع آن را مباح گرداند مباح است و خوردن آن آن حلال، همچنین در راه طریقت هر چه زاد راه آخرت بود و ضرورت معاش بود از متاع دنیوی، گرفتن و داشتن آن در دین رواست، و طلب آن مباح، و زاد راه دین از راه دین است. یقول اللَّه تعالی: وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوی.
وَ ما ذُبِحَ عَلَی النُّصُبِ هر چه بر هوای طمع کنند نه بر وفق شرع، ذبح علی النصب آنست، و هواء نفس معبود خود ساختن و بر مراد آن رفتن نه کار دینداران است و نه حال مؤمنان. یقول اللَّه تعالی و تقدّس: أَ فَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ.
وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِکُمْ فِسْقٌ هر معاملتی و مصاحبتی که نه بر اذن شرع و موافقت دین رود، و مقصود در آن تحصیل دنیا و مراد نفس بود، آن عین قمار است، صورت آن مکر و خداع، و حاصل آن فسق و فساد، و سرانجام آن عقوبت و عذاب.
الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ الآیة جعفر بن محمد (ص) گفت: «الیوم» اشارتست بآن روز که مصطفی (ص) را بخلق فرستادند و تاج رسالت بر فرق نبوت وی نهادند، و شادروان شرع او گرد عالم درکشیدند، و بساط رحمت بگسترانیدند. دود شرک با طی ادبار خود شده، و رسوم و آثار کفر مندرس و مضمحل گشته، و از چهار گوشه عالم آواز کوس دولت محمد عربی علیه افضل الصلوات برآمده که: وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ:
صلّی الاله علی ابن آمنة الذی
جاءت به سبط البنان کریما
قل للذی یرجو شفاعة احمد
صلّوا علیه و سلموا تسلیما
ای منظر تو نظارهگاه همگان
پیش تو درافتاده راه همگان
ای زهره شهرها و ماه همگان
حسن تو ببرد آب و جاه همگان
هنوز شب بشریت را وجود نبود که آفتاب نبوت او در سماء سمو خود استوار داشت که: «کنت نبیا و آدم بین الماء و الطین». ای مهتر! جمال بنمای تا همه وجود آفتاب شود. یا سیّد صدف رحمت بگشا، تا این مفلسان کنار پر از جوهر کنند:
آن روی چرا به بتپرستان نبری
جلوه نکنی کفر ز دلشان نبری
یا سیّد! جمال مجبولی تو جز در ادراج «لعمرک» یاد نکنیم. قبله اولین و آخرین جز حلقه چاکران تو نسازیم. ای سیّد! اگر آن آفتاب که در دل تو است اراده باز دهیم، نه در روم چلیپا ماند نه در عالم کفر و زنّار:
رحمتی کن بر دل خلق و برون آی از حجاب
تا شود کوتهبینان ز هفتاد دو ملت داوری.
وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی این خطاب با صحابه مصطفی است، میگوید: اتممت علیکم نعمتی، بأن خصصتکم بین عبادی بمشاهدته صلی اللَّه علیه و سلم، و جعلتکم حجة لمن بعدکم من الأمم الی یوم القیامة» و گفتهاند که: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ اشارتست بروز اول در عهد ازل، میگوید: در ازل این دین بر شما تمام کردم، و کار شما بساختم، و شما را بداغ خود گرفتم، نه چیزی است که نو ساختهام، که دیر است تا پرداختهام، اما امروز تمام کردم، که دانسته خود بر شما اظهار کردم، و کرده خود وانمودم. وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی و تمامی کار آنست که فردا در حظیره قدس رضاء خود ترا کرامت کنم.
وَ رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً و شایسته وصال حضرت خود گردانم، و همسایگی خود بپسندم، و نیز در نواخت بیفزایم، و گویم: «عبدی! رضیت بک جارا فهل رضیت لی جارا؟» و گفتهاند: کمال دین تحقیق معرفتست در هدایت حال، و اتمام نعمت تحصیل مغفرت است در نهایت کار، منت مینهد بر مؤمنان که من باول معرفت دهم، و بآخر بیامرزم، و این خطاب با جماعت مؤمنان است، و شک نیست در مغفرت جماعت مؤمنان، اگر شک است در آحاد و افراد است که بر ایمان بمانند یا نمانند، اما بر جمله مؤمنان آمرزیدهاند.
گفتهاند: این اسلام پسندیده اللَّه است، و رَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلامَ دِیناً بوی اشارت است بر مثال سرایی است که راه گذر آن بر چهار درگاه است، و از پس آن در گاهها چهار قنطره است، و پس آن قنطرها درجات و مراتب است، تا درگاهها و قنطرها باز نبرند بدرجات و مراتب نرسند. اول درگاهی که بر راه گذر آنست اداء فرایض است. دوم اجتناب محارم.
سیوم تکیه کردن بر ضمان اللَّه در کار روزی. چهارم صبر کردن بر بلاها و رنجها. چون بدین درگاهها گذشتی قنطرها پیش آید: اول قنطره رضا، بحکم اللَّه رضا دادن و آن را گردن نهادن، و از راه اعتراض برخاستن. دوم قنطره توکل است، بر خدا اعتماد داشتن و او را بپناه و پشت خود گرفتن و وکیل خود شناختن. سیوم قنطره شکر است، نعمت اللَّه بر خود بشناختن، و آن نعمت در طاعت وی بکار بردن. چهارم قنطره اخلاص است در اعمال، هم در شهادت، هم در خدمت و هم در معرفت. شهادت در اسلام و خدمت در ایمان و معرفت در حقیقت. چون قنطرها باز بریدی از آن پس درجات است و مراتب، هر کس را چنان که سزاست، و چنان که اللَّه او را خواست. اینست که رب العزّة گفت: لَهُمْ دَرَجاتٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ.
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن درباره صفات و ویژگیهای خداوند و ارتباط انسان با اوست. شروع با نام خداوندی عظیم و اشاره به علم و قدرت او میکند. وجود خداوند، رحمت و محبت او نسبت به بندگانش را بیان میکند. همچنین، دوران حیرت و جستجوی حقیقت و معرفت را مطرح میسازد؛ به این معنی که انسانها در تلاش برای شناخت خداوند و درک مقام او هستند.
جملات به ارتباط انسانها با یکدیگر و اهمیت تعاون و همکاری در امور نیکو و پرهیز از گناهان اشاره دارد. در این متن به مسئولیتهای فردی اشاره شده و بر وفای به عهد و حقوق دیگران تأکید شده است. همچنین، موضوعاتی چون حلال و حرام، و اهمیت رعایت حدود شرعی در زندگی روزمره نیز مطرح شده است.
به طور کلی، متن به بینش عمیق دینی و اخلاقی، و نقش انسان در پیروی از آموزههای خداوند و نشانههای او در زندگی توجه دارد و بر تلاش پیوسته برای رسیدن به تقوا و قرب الهی تأکید میکند.
هوش مصنوعی: به نام خداوند بخشنده مهربان. نام بزرگ و باعظمت او نمایانگر جلال و شخصیت اوست. خداوند دارای مجد و عزت است و وجود او ازلی و ابدی میباشد. او در ملکوت خود عظیم است، حاکم در قدرتش، و ذاتی بینظیر و پیوسته است.
هوش مصنوعی: در آسمان، ملکهای وجود دارد که به خاطر عظمتش مورد احترام است و هیچکس نمیتواند او را نادیده بگیرد.
هوش مصنوعی: خداوندی که به هیچ چیز و هیچ کس وابسته نیست و در هیچ کاری نمیماند. او دشمنپرور و دوستنواز است و عیبها را میپوشاند و به مشکلات رسیدگی میکند. یاد او زبان را زینت میبخشد و دیدارش زندگی را جان میدهد و دریافتن او خوشی جاودانی را به ارمغان میآورد. او پادشاهی است که نیاز به سپاه ندارد و بیگواه استوار است. از امور پنهانی آگاه است و پناهی برای دردمندان به شمار میرود. خداوندی که به علم نزدیک و از خیال دور است؛ آن که او را جستجو میکند با جان و دل این کار را میکند و یافتن او همانند رستاخیزی بینیاز از صور است. پس کسی که او را میجوید نه ضرر کرده است و نه به نوعی ناامید است.
هوش مصنوعی: جستجوگر در عمق حسرت غوطهور است و در درخشش نور، حیرتزده و گم شده به سر میبرد و از روی تعجب با زبان ترس سخن میگوید.
هوش مصنوعی: من در حیرت و سرگشتگی به سوی تو نگاه میکنم، ای راهنمایی برای کسی که در عشق تو متحیر شده است، دستم را بگیر.
هوش مصنوعی: پیر طریقت میگوید: ای خدا! همه در حیرت هستند و من از این حیرت شادمانم. با یک بله به همه ناکامیهایم پایان میدهم. افسوس که در گذشته نمیدانستم که چقدر لطف تو برایم عظیم است! مانند پروانهای هستم که در آتش حیرت معلق ماندهام، نه دل دردسری دارد و نه جانم رنج میبرد. ای خدا! من در آب زندگی میکنم، ولی در دل آتش احساساتم میسوزم. در باطن، چیزی زیبا دارم و در ظاهر، خواستههایی دارم. در دریایی نشستهام که هیچ کناری ندارد و در جانم دردی است که درمانی برای آن نیست. چشمانم به چیزی معطوف شده که توصیفش برای زبان ممکن نیست.
هوش مصنوعی: دشمنان میگویند که این کلام زیبا نیست، در حالی که خورشید گناهی ندارد اگر کسی قادر به دیدن آن نیست.
هوش مصنوعی: در این متن به چهار ویژگی اشاره شده که خداوند به وسیله آنها امت خود را بزرگوار کرده است: نخست ندا، سپس کنایه، بعد از آن اشارت و در نهایت شهادت. ندا به معنای کرامت و ارزشمندی است، کنایه نشاندهنده رحمت و مهربانی، اشارت نماد محبت و شهادت نمایانگر معرفت و شناخت است. خداوند پیش از اینکه بندگانش را به وجود آورد، آنها را ندا میکرد و نام نیکو به آنها میداد. هرچند که آنها در عیب و گناه بودند، خداوند آنها را با عشق میپذیرفت و به آنها احترام میگذاشت. از دیدگاه خداوند، گریه و ناله گناهکاران برای او عزیزتر از ستایشهای پاکان است.
هوش مصنوعی: کار انسان در درگاه بینیازی و توجه ازلی به مانند کار کودکی است که مادر برای او لباس نو دوخته و به او میگوید: "مواظب باش که این لباس را پاک نگهداری." کودک پس از خروج از خانه، با دیگر بچهها بازی میکند و لباسش را کثیف میکند. زمانی که قصد برگشت به خانه را دارد و لباسش آلوده است، به یاد مادر میافتد و میگوید که خوابش میآید. مادر متوجه میشود که کودک از reprimand او میترسد و میگوید: "بیا، ما تو را به این دلیل فرستادهایم که به دستت آب و صابون بدهیم، چون میدانستیم که چه کار خواهی کرد." حال انسان نیز همینگونه است؛ هنگامی که نقطهای از دولت و صفای مملکت از عدم به وجود آمد، فریاد پاکان و مقدسان بلند شد و در دنیا نسبت به انکار و فساد سوالاتی مطرح گردید.
هوش مصنوعی: قومی را خلق میکنی که در حال حاضر به معصیت مشغول شوند و تضاد با ایمان را نشان دهند! پرده حرمت را از روی زیبایی ایمان برمیدارند! خطاب آمده که: بله، ما میدانیم آنچه را که در این اسرار نهفته است. ما انسانها را گرامی داشتهایم، آنان که عزیزان الطاف بزرگ ما هستند. ما آنها را در حالی که آغشته به آلودگی بودند، با لباس عصمت و امانت به دنیا فرستادیم؛ وقتی که آب آمرزش را با صابون رحمت در دست داشتیم.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید و در آغوش رحمت من قرار گرفتهاید، بدانید که شما با سابقهای از زندگی خود به این رحمت رسیدهاید. ای کسانی که من شما را به دیدار و رحمت خاص خود برگزیدهام، مانند افرادی نباشید که از دیدار من محروم شدهاند. خداوند بندگانش را با دعوتی مطمئن و با احترام فرا میخواند و سپس به آنها فرمان میدهد که به پیمانهای خود وفادار بمانند. هر عهدی که بستهاید، باید به آن پایبند باشید. ای بنده من! باید بدانید که دو پیمان بزرگ در برابر شماست: یکی پاسخگویی به پروردگاری ما و دیگری تحمل امانت ما. در راستای پاسخگویی به پروردگاری مخالفت نکنید.
هوش مصنوعی: در نگهداری امانت خیانت نکن. اکنون که به خدا اعتراف کردی، مسئولیت کار دیگران را به دوش دیگران نگذار و در موارد حلال و حرام، فقط به دستورهای شرع عمل کن.
هوش مصنوعی: حیوانات حلال و حرام به دستههای مختلفی تقسیم میشوند. برخی از آنها را میتوان کشت و این کار جرم نیست، در حالی که کشتن برخی دیگر جایز نیست و هیچ پاداشی در آن وجود ندارد. باید دانست که علت آفرینش او و حکمش قابل فهم برای انسان نیست و عقل انسانی نمیتواند به درک کامل آن برسد. خداوند بر اساس خواسته خود قضاوت میکند و آنچه که مصلحت بداند، انجام میدهد. هیچکس از علم او آگاه نیست، نه میتواند بر خواستههای او اعتراضی داشته باشد و نه میتواند از حکم او سرپیچی کند.
هوش مصنوعی: شهر بزرگی است و من به آن وارد میشوم تا خودم را از مشکلات و سختیها رها کنم و در نهایت خودم را در آغوش بگیرم.
هوش مصنوعی: در بعضی از کتابها آمده است: «بندهام چیزی میخواهد و من نیز چیزی میخواهم، اما تنها آنچه را که من میخواهم محقق میشود. اگر با آنچه من میخواهم راضی باشی، آنچه تو میخواهی را به تو میدهم، و اگر با آنچه من میخواهم راضی نباشی، در آنچه تو میخواهی زحمتت میدهم، اما در نهایت فقط آنچه من میخواهم محقق خواهد شد». در همین زمینه شعری نیز خوانده شده است.
هوش مصنوعی: آیا آن کسی که به بخشی از خواستههای خود نرسیده، راضی خواهد شد یا ناراضی میماند؟
هوش مصنوعی: نگران نباش، زیرا هر مشکلی که اکنون داری، در نهایت به پایان خواهد رسید.
هوش مصنوعی: ای کسانی که ایمان آوردهاید، نشانههای الهی را بیاحترام نگذارید. این نشانهها نمایانگر شریعت، زیباییهای روش الهی، نشانههای حقیقت و نشانههای قدرت و حکمت هستند. به این معناست که هر نشانهای که به ما تعلق دارد، محترم است و باید به آن احترام گذاشت. با احترام و فرمانبرداری بهسوی آنها پیش بروید تا بهرهمند شوید.
هوش مصنوعی: هنگامی که شما آزاد شدید، میتوانید شکار کنید. این به این معناست که انسان نمیتواند دائماً تحت فرمان خداوند باشد و همواره بار حیات را تحمل کند. او گاهی باید به حقوق خداوندی خود بپردازد و گاهی نیز به لذتهای عبودیت و بندگی خود توجه کند. وقتی اینگونه زیست، انسان میتواند در میان این دو حالت زندگی کند. در این راستا، پیامبر اسلام (ص) فرمودند: «چیزهایی از دنیای شما برای من محبوب است: عطر، زنان و روشنی چشمانم در نماز».
هوش مصنوعی: پیر طریقت گفت: ای تو! وقتی دیگران درباره تو صحبت میکنند، باید از دانستههایم فاصله بگیرم، از خودم بترسم، در غفلت فروروم، نه اینکه در تردید باشم اما خود را در اشتباه بیندازم، تا لحظهای به زندگی ادامه دهم.
هوش مصنوعی: در زمینه خوبیها و تقوا، باید با هم همکاری کنید و یکدیگر را حمایت کنید. هر جا که مسلمانان برای انجام کارهای نیک و پرهیز از کارهای ناپسند دور هم جمع میشوند، باید به جمعیت ملحق شوید تا از برکتهای الهی بهرهمند شوید. پیامبر (ص) فرمودهاند: "جمعیت مایه رحمت است و دست خداوند بر روی جمعیت است."
هوش مصنوعی: عبدالله مبارک میگوید: وقتی به مشعر رسیدم، خواب سنگینی بر من چیره شد و فریشتهای را دیدم که به من گفت: ای عبدالله، سیصد هزار نفر در این مناسک حج حضور دارند، اما تنها حج یک نفر پذیرفته شده است. این سخن بر دلم سنگینی کرد و به شدت ناراحت و غمگین شدم. سپس صدایی به من گفت: ای عبدالله، نگران نباش؛ زیرا دیگران به واسطه او مورد بخشش قرار گرفتهاند تا بدانی که برکت در جمعیت زیاد است. در پایان، یک شخصیت بزرگ در میان این جمع ظهور خواهد کرد که هدایتگر مردم است و همه را به سوی خود جذب خواهد کرد.
هوش مصنوعی: به یکدیگر در کارهای نیک و تقوا کمک کنید. در عین حال، برخی افراد در مسیر گناه و ظلم قرار میگیرند و از نیکی و تقوا دور میشوند. مهم این است که کارها فقط با گفتن به انجام نمیرسند، بلکه باید عمل و رفتار درست در نظر گرفته شود. افرادی که به درگاه الهی پذیرفته میشوند با کسانی که به سختی و عذاب دچار میشوند متفاوت هستند. خداوند میفرماید: «من خدا هستم، هیچ معبودی جز من نیست». او خیر را خلق کرده و شایسته است که کسانی که برای خیر آفریده شدهاند خوشحال باشند. کمک به نیکی و تقوا یعنی بر طبق دستورات شرع حرکت کنیم و به دنبال نجات در آخرت باشیم، در حالی که تقوا یعنی بر خود تسلط داشته و در طلب رضایت خدا مقدس عمل کنیم. گناه آوردن به خلاف دستورات خدا و ظلم یعنی پیروی از نفس خود در نافرمانی خداست. کمک به نیکی و تقوا به این معناست که خود در مسیر درست قرار بگیریم و دیگران را با رفتار نیکو به پیروی از خود ترغیب کنیم، در حالی که کمک به گناه و ظلم یعنی تشویق دیگران به کجرفتاری و سنتهای نادرست است.
هوش مصنوعی: مصطفی (ص) فرمودند: "هر کس راهی نیکو بگشاید، پاداش او و پاداش کسانی که تا روز قیامت طبق آن عمل کنند، برای اوست. و هر کس راهی زشت را آغاز کند، بار گناه او و بار گناه کسانی که تا روز قیامت طبق آن عمل کنند، بر عهده اوست."
هوش مصنوعی: خوردن گوشت مردار برایتان حرام است، حتی اگر از نظر طعم خوشایند باشد. اما در شرایط اضطراری، مقداری از آن ممکن است مجاز باشد. یکی از نمونههای مردار که از آن با غیبت یاد میشود، گوشت برادر مسلمان است که هیچ توجیهی برای خوردن آن وجود ندارد، نه بهطور اضطراری و نه بهطور اختیاری. بنابراین، این نوع مردار از دیگران هم بدتر است و تحریم آن بسیار جدیتر است. خداوند متعال میفرماید: هیچکدام از شما نباید غیبت یکدیگر را بکند. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادرش را در حالی که مرده است بخورد؟ این کار برای شما ناخوشایند است. همچنین گفته شده که حیواناتی که گوشت آنها حلال است، دو حالت دارند: اگر بر طبق قوانین شرعی کشته شوند، پاک و خوردن آنها جایز است، اما اگر خود بمیرند، پلید و خوردن آنها حرام است. این موضوع به نفوس انسانی اشاره دارد: اگر نفس آدمی به وسیله مجاهدت در راه دین و بر اساس شریعت تسلیم شود، این نفس پاک است و نزدیکی با او مجاز و گفتوگو با او حلال است. اما اگر شخص در غفلت بمیرد و در امور دین کوششی نکند، این نفس به منزله مردار است و جرم او پلید و نزدیکی با او حرام است.
هوش مصنوعی: این متن به چهار نوع شخصیتی اشاره دارد که در راه حقیقت و سیر و سلوک معنوی قابل توجه هستند. نخست، شخصی به نام "منخنقه" وجود دارد که به دام آرزوها و خواستههای خود افتاده و خود را به زنجیر حرص و طمع میبندد، به طوری که در نهایت جانش به دستان این آرزوها و خواستهها میسپارد. به همین خاطر، پیروی از چنین فردی برای سالکان و مریدان ممنوع است. دومین نوع شخصیت، "موقوذه" است که در دام هوای نفس و وسوسههای شیطانی گرفتار میآید. او تحت تأثیر الهامهای نفس و وسوسههاست تا جایی که قلبش در این چنگال زخمها و حبسها میمیرد و به موجودی مرده در طریقت تبدیل میشود. بنابراین، نشست و برخاست با این شخص نیز حرام است. سومین شخصیت "متردیة" است که در بیراهی و تفرقه میافتد و به هلاکت میرسد و در مسیر حقیقت گم میشود. آخرین نوع شخصیت، "نطیحه" نامیده میشود که به خاطر دنیا و خواستههای مادی، با خصومتی و چالش به مبارزه میپردازد و در این فرآیند، با ضربههایی که به خود و دیگران میزند، به شکل خطرناکی به تهدید جان خود و دیگران میانجامد. در نهایت، اشارهای به کسانی است که به دنبال دنیا هستند و به احتمال قدرت و جذابیت ظاهری آن توجه میکنند، که این افراد به مانند سگهایی هستند که از مردار تغذیه میکنند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که تنها چیزی که باقی مانده، یک جسد است که سگان به دور آن جمع شدهاند و تنها هدفشان گرفتن آن است. این تصویر به نوعی به وضعیت زوال و فرسایش اشاره دارد و بیانگر اوضاع ناگوار و بیارزشی است که ممکن است یک چیز یا وضعیت به آن دچار شود.
هوش مصنوعی: اون سپس گفت: جز چیزی که ذبح شده باشد. در اصول دین گفته شده است که از این موارد حرامی که ذکر شد، هر چیزی که از طریق ذبح شرعی مجاز شود و شرع آن را اجازه دهد، خوردن آن حلال است. همچنین در مسیر دین، هر چیزی که به رشد آخرت کمک کند و برای زندگی ضروری باشد از داراییهای دنیا، گرفتن و داشتن آن در دین مجاز است و جستجوی آن نیز صحیح است. زاد و توشهای که برای راه دین ضروری است، بخشی از آن مسیر دین به حساب میآید. خداوند متعال میفرماید: "و از توشه بردارید، زیرا بهترین توشه تقوا است."
هوش مصنوعی: هر چیزی که بر اساس خواستههای نفسانی و طمعورزی انجام شود، نه تنها مطابق با قوانین شرعی نیست، بلکه نشاندهنده این است که شخص هوا و هوس خود را به عنوان معبود خود قرار داده و بر اساس آن عمل میکند. این رفتار نه در شأن دینداران است و نه در آداب مؤمنان. خداوند متعال میفرماید: آیا دیدهای کسی را که هوا و هوسش را به جای خدا خداوندی گرفته است؟
هوش مصنوعی: هر نوع تبادل و همراهی که بر اساس اجازه شرعی و مطابق با دین نباشد و هدف آن تنها به دست آوردن منافع دنیوی و خوشیهای نفسانی باشد، در واقع قمار است. این نوع معاملات به ظاهر ممکن است فریبنده و مکارانه به نظر برسند، اما در نهایت به فساد و گناه منتهی میشوند و عواقب و عذابهای سختی به همراه خواهند داشت.
هوش مصنوعی: امروز دین شما را کامل کردم. جعفر بن محمد (ص) فرمود: «امروز» به روزی اشاره دارد که پیامبر (ص) برای هدایت مردم فرستاده شد و مقام رسالت بر او نهاده شد. او شریعت خود را در سراسر جهان گسترش داد و رحمت را پخش کرد. نشانههای شرک و کفر در حال محو شدن بودند و از همه جا صدای پیروزی محمد عربی (ص) شنیده میشد که میگفت: حقیقت آمده و باطل نابود شده است.
هوش مصنوعی: با سلام و درود بر پیامبری که از خانوادهای با صفا و پاکی به دنیا آمد و به بشریت کرامت و خیر عرضه کرد.
هوش مصنوعی: به کسی که امیدوار به شفاعت احمد (پیامبر) است بگویید که بر او درود بفرستد و سلام بفرستد.
هوش مصنوعی: تو به قدری زیبا و جذابی که همهی نگاهها به سمت تو جلب شده و همه در برابر تو سر فرود آوردهاند.
هوش مصنوعی: ای زهره که زیباترین چیزی در شهرها هستی و ماه همگان در حضور تو کمرنگ میشود، زیبایی تو باعث میشود که آبرو و مقام همهگان تحت تأثیر قرار گیرد.
هوش مصنوعی: هنوز زمانی نگذشته بود که بشریت وجود نداشت و آفتاب نبوت او در عرش خود برقرار بود که میفرمود: «من پیامبر بودم در حالی که آدم هنوز در حال تشکیل بود». ای بزرگ! زیبایی خود را نشان بده تا همه وجود به نور آفتاب بدل شود. یا ای آقای رحمت، دریچه رحمت خود را بگشای تا این بیچارهها از کنار تو بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: چرا زیباییات را به بتپرستان نشان نمیدهی؟ این کار باعث نمیشود که کفر و ندانمکاری آنها از دلشان بیرون برود.
هوش مصنوعی: ای آقا! زیبایی طبیعی تو را جز در جمله «به جانت قسم» یاد نخواهیم کرد. ای قبله اول و آخر، جز گروه devoted به تو قرار نخواهیم گرفت. ای آقا! اگر آن خورشیدی که در وجود توست را آزاد کنیم، نه در روم صلیب باقی میماند و نه در کفر و زنجیر.
هوش مصنوعی: با دل مردم مهربانی کن و از پرده بیرون بیا تا اینکه افراد محدود نگر از هفتاد و دو ملت، قضاوت کنند.
هوش مصنوعی: این جمله به صحابه پیامبر اسلام اشاره دارد و بیان میکند که خداوند نعمتهایش را بر آنها کامل کرده است. او به آنها میگوید که شما را از میان بندگانم برگزیدم تا پیامبر را مشاهده کنید و شما را به عنوان دلیل و نشانهای برای امتهای بعد از خود تا روز قیامت قرار دادم. همچنین اشاره میشود که در روز اول در عالم ازل، دین شما را تکمیل کردم و این کار تازهای نیست که به تازگی انجام شده باشد، بلکه همه چیز از قبل آماده بوده و امروز به طور واضح کار خود را به شما نشان دادم. در نهایت، به این نکته اشاره میشود که در آینده در مقام راضی بودن خود، به شما کرامتی افزون خواهم داد.
هوش مصنوعی: من اسلام را به عنوان دین شما انتخاب کردم و آن را بهترین همجواری و همسایگی با خود میدانم. همچنین میخواهم به شما محبت بیشتری کنم و میگویم: «بندهام! من تو را همسایه خود انتخاب کردم، آیا تو هم راضی هستی من همسایه تو باشم؟» گفتهاند کمال دین در درک حقیقت و هدایت قلبهاست و کامل شدن نعمت در دریافت آمرزش در نهایت زندگی است. خداوند به مؤمنان منت مینهد که او با اولین معرفت را به آنها عطا میکند و در آخر آنها را میبخشد. این پیام به تمامی مؤمنان است و هیچ شکی در آمرزش جماعت مؤمنان وجود ندارد؛ اگر شکی وجود داشته باشد، تنها در مورد افرادی است که بر ایمان خود باقی بمانند یا نمانند، ولی به طور کلی مؤمنان آمرزیده شدهاند.
هوش مصنوعی: در این متن اشاره شده که اسلام مطلوب خداوند است و به این معناست که اسلام مانند خانهای با چهار درب است که هر یک از این دربها به قنطرههایی منتهی میشود و این قنطرهها نیز به درجات و مقامات مختلفی میرسند. برای ورود به این مراحل و دسترسی به درجات بالاتر، باید از این دربها و قنطرهها عبور کرد. اولین درب اصلی، انجام کارهای واجب و فرایض است و دومین درب، دوری از محرمات و چیزهایی است که خداوند از ما خواسته تا از آنها پرهیز کنیم.
هوش مصنوعی: در زندگی برای کسب روزی، باید به اطمینان به خداوند تکیه کنیم و بر مشکلات و سختیها صبر نماییم. وقتی به این مراحل رسیدیم، چندین پل خاص پیش روی ما قرار میگیرد: اولین پل، رضاست که به معنای تسلیم به اراده خدا و پذیرش آن بدون اعتراض است. دومین پل، توکل به خداست که به معنای اعتماد به او و پناه بردن به قدرت اوست. سومین پل، شکرگزاری است که باید نعمتهای خدا را بشناسیم و در راه اطاعت از او به کار ببریم. چهارمین پل، اخلاص در اعمال است که به معنای خالص بودن در شهادت، خدمت و شناخت حقیقت ایمان است. وقتی این پلها را پشت سر گذاشتیم، درجات و مراتب متفاوتی برای هر فرد به وجود میآید که متناسب با شایستگی و خواست خداوند است. خداوند در این رابطه فرموده که برای او درجاتی وجود دارد و همچنین آمرزش و روزی با ارزشی خواهد بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.