گنجور

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۳ - جنگ پنجم اسکندر باروسیان

 

به نیروی دست کمان گیر او

بیفتاد الانی به یک تیر او

نظامی
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۴ - باز جواب گفتن ابلیس معاویه را

 

از کی خوردم شیر غیر شیر او

کی مرا پرورد جز تدبیر او

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۱

 

صید بیابان عشق چون بخورد تیر او

سر نتواند کشید پای ز زنجیر او

گو به سنانم بدوز یا به خدنگم بزن

گر به شکار آمده‌ست دولت نخجیر او

گفتم از آسیب عشق روی به عالم نهم

[...]

سعدی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۸

 

مرغ دلم صید کرد غمزهٔ چون تیر او

لشکر خود عرض داد حسن جهان گیر او

باز سپید است حسن طعمهٔ او مرغ دل

شیر سیاه است عشق با همه نخجیر او

عشق نماز دل است مسجد او کوی دوست

[...]

سیف فرغانی
 

امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

ما حق شناس پیر مغانیم و دیر او

خالی نه ایم یک نفس از ذکر خیر او

می خور برغم دهر، که خون تو میخورند

کیوان دیر دور و مه زود سیر او

ساقی بیا که ملک سلیمان بباد رفت

[...]

امیر شاهی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت دوم

 

اگر از برج معنی پرد طیر او

فرشته فرو ماند از سیر او

شیخ بهایی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۶

 

خامه می پیچد به خود از خط چون زنجیر او

می کشد شرمندگی نقاش از تصویر او

خنجر عشق کشی دارد نهان در آستین

بوی خون کوهکن آید ز جوی شیر او

اهل تقوی بر دهن دارند ذکر ناوکش

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۰

 

شوخ نقاشی که رنگم می کند تسخیر او

بوی خون بلبل آید از گل تصویر او

شوخ نقاشی که خون می ریزد از تحریر او

می پرد رنگ از رخم از دیدن تصویر او

در بیابانی که من طرح شکار افگنده ام

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۳۳۲ - تیرگر

 

آن تیرگر که سینه فگارم ز تیر او

در تاب گشته ام ز غم تاب گیر او

سیدای نسفی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » فرهنگ نامه » بخش ۹ - صفت تیغ

 

تناور نهنگی ست شمشیر او

سر شرزه شیر است، نخجیر او

حزین لاهیجی
 
 
۱
۲