گنجور

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر

 

هر آنکس که در جانش بغض علی است

از او زارتر در جهان زار کی است

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۳

 

کنون تا سمنگان نشان پی است

وز آنجا کجا جویبار و نی است

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲

 

چنین گفت کاین کین خون نیاست

کزو شاه را دل پر از کیمیاست

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۷

 

عصیان خلایق ارچه صحرا صحراست

در پیش عنایت تو یک برگ گیاست

هرچند گناه ماست کشتی کشتی

غم نیست که رحمت تو دریا دریاست

ابوسعید ابوالخیر
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۰

 

هر چند گنهکار است آخر علوی است

فرزند پیمبر است و از آل علی است

زنهار شها که بیش از این مازارش

زیرا که به روز حشر خصمانش قوی است

مسعود سعد سلمان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۷۳ - گریختن کنعان از کوش و رفتن پیش ضحاک

 

که بر ما گرامین ترین کس وی است

جوانی خردمند فرّخ پی است

ایرانشان
 

سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۳ - انما امره اذا اراد شیئا ان یقول له کن فیکون

 

مکرم و معطی و خجسته پی است

بی نیازست از آنچه تحت وی است‌

سنایی
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱۲ - در مدیح

 

بخشایش و بخشش کن و انصاف و سیاست

کاینست و جز این نیست از ارباب ریاست

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة العاشرة - فی العزا

 

این چه بانگ و خروش و آه قوی است؟

بر کسی کو امام یا علوی است

آنچه امروز حادث است از مرگ

در سرای کهن نه رسم نوی است

زانکه در کاس لامحال اجل

[...]

حمیدالدین بلخی
 

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸

 

چه نشینم که فتنه بر پای است

رایت عشق پای برجای است

هرچه بایست داشتم الحق

محنت عشق نیز می‌بایست

صبر با این بلا ندارد پای

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۱۸ - سگالش نمودن اسکندر بر جنگ دارا

 

بیا ساقی آن می‌ که فرخ‌پی است

به من ده که داروی مردم می است

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۲ - افسانهٔ ماریه قبطیه

 

گر آن کیمیا را گهر در گیا‌ست

گیای قلم گوهر کیمیاست

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۶ - مقالت نهم در ترک شئونات دنیوی

 

ز‌آمدنت رنگ چرا چون می است

که‌آمدنی را شدنی در پی است

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۰ - مقالت شانزدهم در چابک‌روی

 

خار و سمن هردو به نِسبت گیاست

این خسکِ دیده و آن توتیاست

نظامی
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۴ - در اعیان جان و در اعیان آن فرماید

 

که صورت بیشکی نقش فنای است

بمعنی و عیان ذات خدایست

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

خدا نور است و او نور خدای است

به شرعم این معانی مقتدایست

عطار
 
 
۱
۲
۳
۹