خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۳
زان کوزهٔ می که نیست در وی ضرری
پُر کن قدحی، بخور، به من ده دگری
زان پیشتر ای صنم که در رهگذری
خاک من و تو، کوزه کند، کوزهگری
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » ذرات گردنده [۷۳-۵۷] » رباعی ۶۸
زان کوزهٔ میْ که نیست در وی ضرری،
پُر کن قَدَحی بخور، به من دِهْ دگری،
زان پیشتر ای پسر که دررَهْگُذری،
خاک من و تو کوزه کند کوزهگری.
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت پادشاه هندوان که اسیر محمود گشت و مسلمان شد
گرد میبایست کردن لشگری
بهر تو، تو خود ز بهر دیگری
عطار » مصیبت نامه » بخش چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعه
گر تو زین قومی و گر زان دیگری
همچو ایشان بگذری تا بنگری
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۳ - تمامی قصهٔ زنده شدن استخوانها به دعای عیسی علیه السلام
دیده آ بر دیگران نوحهگری
مدتی بنشین و بر خود میگری
حکیم نزاری » ادبنامه » باب پنجم - در اجتهاد و احتیاط کردن » بخش ۱
اگر رونق کار خود ننگری
از آن پس به عزلت نشین و گری
اوحدی » جام جم » بخش ۶۳ - در حال پیشه کاران راست کردار
خوب گفت این سخن چو در نگری:
کار علمست و پیشه برزگری
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۴۸ - کشته شدن نیمه تنان به دست سام نریمان
به هر یک که دیدی به از دیگری
همه سر به سر ناز و عشوهگری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۴۶ - قصه مشاهده کردن شیخ علی رودباری قدس سره مردن آن مرقع پوش شوریده حال را در محبت آن جوان مغرور به حسن و جمال
کای مرا سوخته ز عشوه گری
چه کنم تا تو سوی من نگری
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر دوم » بخش ۶۶ - قصه آن جوان معشوق و پیر عاشق
گفت با او پسر به عشوه گری
من که باشم که تو به من نگری
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۱۸ - عقد سی و هفتم در دلالت رعایا چه غایب و چه حاضر به حق شناسی و شکرگزاری سلاطین چه عادل و چه جابر
این همه کارگر و کارگری
نیست جز بهر تو چون در نگری
اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۴۴ - در بیان: ان اللّه لا یغفر ان یشرک به و یغفر ما دون ذلک لمن یشاء
گر به گوشه چشم سوی دیگری
از کمال عشق یکدم بنگری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۹ - خطاب هلالی با مدعی
آمده در مقام جلوهگری
تا به عین رضا درو نگری
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲۲ - در صفت کبوتربازی شاه و نظاره کردن درویش
جگریهای خود که مینگری
همه از خون دل شده جگری
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱۹
بس که چون سرو چمن در همه جا معتبری
چون پری در نظر اهل جهان جلوه گری
گه گل سرخ گهی لاله و گه نیلوفری
هر دم ای شاخ گل تازه به رنگ دگری
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۵ - مرد عارفی که شنید مکالمه زن را با شوهر
لیک اگر بر من گزینی دیگری
یا به رخسار دگر زن بنگری
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۰ - در نکوهش صوفیان این زمان و نارسا بودن افعال با اقوالشان
من ندانم چیست این صوفیگری
کش سراسر حقه اس چون بنگری
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۷۹ - حکایت عاشقی که معشوق او را از بام افکند
دیده ای کو خواست بیند دیگری
نیست لایق زان رخ ما بنگری
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۱۱ - در بیان آنکه تا سالک چشم از امید و آمال خویش نپوشد و در طاعت سلطان مملکت فقر به فنای خویش نکوشد به سرّ و ما التصلوا لا فرق بینهم و بین حبیبهم نرسد و در ضمن بیان به تفصیل این معنی خواهد رسید در شرح احوال جناب قاسم بن الحسن و شهادت آن مولا زادة ممتحن نکته را دریاب
خواهی ار اسرار ما را بنگری
بایدت تحصیل ذوق دیگری