بخش ۱۴۸ - کشته شدن نیمه تنان به دست سام نریمان
غو کوس برخاست از رزمگاه
جهان گشت بر چشم جادو سیاه
سپهبد ز هر سو چو پیلان مست
تن نیمتن کرده بر خاک پست
ز یک سوی شاپور و قلواد گرد
تن نابکار از زمین برشمرد
به هر حمله کشته بشد سی چهل
همه خاک میدان ز خون گشت گل
بدان تا بیامد به نزدیک گوش
یکی نیمه تن دید با جنگ و جوش
به بالا به مانند نیمه درخت
ولیکن به نیروی چون کوه سخت
درآمد ابا تیغ هندی به دست
کزو کوه و هامون شدی جمله پست
بدو گفت کای بدرگ شوم روی
چه کردی ز چاره شدی جنگجوی
ندانی که یزدان دادآور است
به هر جایگه بنده را یاور است
کسی کو به یزدان پناه آورد
جهان پیش جادو سیاه آورد
خدائی که قادر بود در جهان
سرافراز ازو گشته هر جا مهان
چو نام خداوند او را به گوش
بلرزید دل در بر تیره هوش
یکی حمله آورد بر نامور
رخ نامور گشته از درد زر
کسانی که دارند پیکر درست
به رزمم گه کینه هستند سست
تو خواهی که یک پا و یک دست و گوش
درآئی به میدان شیران زوش
به پاسخ بگفتش که ای سام شیر
همانا که گشتی تو از عمر سیر
قسم بر خداوندی پور عاد
به آب و به خاک و به آتش به باد
که شدادشان آفریده به دهر
هم از بهر نوش و هم از بهر زهر
که سازم به تو حمله در کارزار
نمانم که بینی دگر روی یار
تو خواهی که با دخت فغفور شاه
کشی باده لعل در پیشگاه
همین دم ازین حربه جان ستان
تنت را به خاک اندر آرم نهان
برآشفت ازین گفته سام دلیر
درآمد ز جا همچو غرنده شیر
بدو گفت کای بدرگ بدنژاد
نیایش نمائی به شداد عاد
برآورد از آن غصه گرز گران
بزد بر سر شاه نیمه تنان
که او را در آن دشت گرداند پست
به یک حمله آن لشکرش را شکست
جهان سر به سر بحر خوناب گشت
دل سنگ از بیم وی آب گشت
هجوم آوریدند دیو و پری
همی نیمتن شد ز جان اسپری
نماندند ازیشان یک تن به دهر
همه کشته گشتند از تیغ قهر
چو تسلیم آن دستانداز دید
در بخت بر روی خود باز دید
پیاده شد از اسب تسلیم شاه
ز پا موزه افکند و از سر کلاه
زمین را ببوسید در پیش سام
همی گفت کای سام با فر و کام
همیشه ز تو دور چشم بدان
که هستی خردمند بر بخردان
که هم با نژادی و هم باهنر
ندیدم به گیتی بدین سان گهر
خداوند گردون تو را زور داد
به میدان کین اختر آموز داد
سپهبد به گفتار او بنگرید
یکی پیر ماننده شید دید
به گردش هزاران ز دیو و پری
به گردش ستاده چو انگشتری
چو شمسه درآمد به مانند ماه
به سر بسته سه بند مشک سیاه
دو چشم سیاهش چو ترکان جنگ
به ابرو کمان و به مژگان خدنگ
فکنده به گلبرگ مشکین زره
شکن بر شکن بد گره بر گره
و یا هندو آمد به بازار چین
شد از کمبهائی چین بهر چین
به خورشید رخشنده افکنده دام
و یا هاله بر گرد ماه تمام
لب لعل شیرین او چون شکر
و یا درج یاقوت در وی گهر
زبان در دهانش خرد را روان
و یا غنچه در برگ گل بد نهان
ذقن سیب در سیب دلگیر چاه
و یا قطره آبی معلق به چاه
به گردن چو آهو به نرمی چو عاج
گرفته ز ملک جهان او خراج
شده سینه مانند رخشنده تاب
دو پستان بدو گشته سیمین حباب
ز بالای او سرو مانده خجل
وز آن رو بمانده ورا پا به گل
گرفته سر تنبل بدکنش
درافکنده در پای برز منش
بپرسید سام دلاور ز ماه
کئی تو بدین حسن و دل نیکخواه
بدو شمسه برگفت قصه تمام
که چون بود آن جادوی بدنظام
دگر گفت رحمان بود باب من
که روشن شد از فر او آب من
بدیشان همی گفت سام آفرین
که فرخندهتان باد روی زمین
چو تسلیم با مهر او رای کرد
هم آنجا سراپرده بر پای کرد
سپهبد نشست از بر تخت زر
گشاد از میانش کیانی کمر
به خدمت به پا شاه تسلیم پیر
دگر سوی قلواد و شاپور شیر
پری صف کشیده رده بر رده
همه جامهاشان به زر آژده
تو گفتی بهشتی است پرده سرا
همه حوریان پیش پهلو به پا
گرفته همه عودسوزان به دست
زمین و زمان گشته از بوی مست
به هر سو که دیدی سپهدار سام
پری در پری همچو ماه تمام
به هر یک که دیدی به از دیگری
همه سر به سر ناز و عشوهگری
که شاید به دام آید آن پهلوان
خریدار او گشته هر یک به جان
دل سام جای دگر در کمند
به زنجیر هجران شده پایبند
چو هر سو پریزادگان بنگرید
به حسن پریدخت یک تن ندید
شده شمسه ساقی و ساغر به دست
دو صد غمزه بر چشم پرفتنه بست
سرفتنه بگشاد هر گونه ناز
نگاهش همی کرد اظهار راز
چو بگرفت ازو جام فرخنده سام
ز خون کرد لبریز زرینه جام
بخوردی که بر سرش نگریستی
در آن بزم عشرت چنان زیستی
چنین تا که آئینه بگرفت زنگ
شد انجام افلاک ازو قیر رنگ
سپه مست گردید گردون پیر
درافکندازین بزم جامش به زیر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، تصویری از یک میدان جنگ و نبردی مهیب به تصویر کشیده شده است. جنگجویان با قدرت و شجاعت در نبرد میجنگند و خونریزی شدید در میدان بروز میکند. یکی از جنگجویان، سام، در صحنه میآید و با دشمنانش مواجه میشود. او با یقین به قدرت خداوند و پناه بردن به او، با دشمنان میجنگد و بر آنها پیروز میشود. در نهایت، سام به پیروزی دست مییابد و با زیباییهای بهشتی مواجه میشود که در آن پریزادگان و حوریان به دور او هستند. او از نوشیدنیهای خوشمزه و شراب پر از نقره نوشیده و به حالتی مست و شاداب درآمده است. این شعر تمجید از قهرمانی، قدرت و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: صدای طبل جنگ از میدان مبارزه برخاست و بر چشمان جادوگری سیاه تاثیر گذاشت.
هوش مصنوعی: سپهبد مانند فیلهای مست از هر طرف به پیشروی میپردازد و نیمتنهاش بر زمین پایین افتاده است.
هوش مصنوعی: شاپور و قلواد از یک سو به سوی دیگر میروند و دور تن کسانی که کارهای ناپسند انجام دادهاند، از زمین شمارش میکنند.
هوش مصنوعی: در هر حمله، سی یا چهل نفر کشته میشدند و زمین میدان به خاطر خونهایی که ریخته میشد، شبیه گلزار میگردید.
هوش مصنوعی: بدان که وقتی به نزدیک گوش کسی رسید، یک نیمه از بدن را دید که در حال نبرد و شورش بود.
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که کسی یا چیزی به شکلی بلند و سر به فلک کشیده است مانند نیمه بالای درخت، اما در عین حال از نظر استواری و قدرت، به قدرتمندی کوه است. این تصویر نشاندهنده توازنی بین ارتفاع و استقامت است.
هوش مصنوعی: در اثر برخورد با فردی که تیغی تیز و هندی دارد، همه کوهها و دشتها ناگهان به زیر آمدند و به حالت پایینتری درآمدند.
هوش مصنوعی: به او گفتند: ای چهرهٔ درخشان و بزرگ، چه کار کردی که از مشکل نجات یافتی و به یک جنگجو تبدیل شدی؟
هوش مصنوعی: خدای بزرگ در هر زمان و مکان حامی و پشتیبان بندگانش است و همیشه در کنار آنها قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر کس به خدا پناه ببرد، در برابر سختیها و مشکلات زندگی، راحتی و آرامش خواهد یافت. دنیا به مانند جادوی سیاه، میتواند پر از ترفندها و فریبها باشد، اما پناه بردن به خدا امنیت و نجات را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: خدایی که توانایی دارد و در این جهان برتری دارد، باعث شده که هر جا بزرگان و محترمان باشند.
هوش مصنوعی: زمانی که نام خداوند به گوش میرسد، دل انسان به شدت تحت تأثیر قرار میگیرد و درک او از چیزهای تیره و مبهم تغییر میکند.
هوش مصنوعی: یک نفر به کسی که به خاطر شهرتش معروف است، حمله میکند و چهرهی آن فرد به خاطر درد و رنجی که تحمل کرده، به رنگ طلا درآمده است.
هوش مصنوعی: افرادی که از نظر جسمی آماده نبرد هستند، اما در دل کینه و دشمنی دارند، بسیار ضعیف و ناتوانند.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی در میدانی پر از خطر و چالش، مانند میدان شیران، حضوری قوی و مؤثر داشته باشی، باید خودت را آماده کنی و مهارتهایت را تقویت کنی.
هوش مصنوعی: در پاسخ گفت که ای سام، تو همانا که از عمر خود سیر شدهای.
هوش مصنوعی: به خداوندی قسم میخورم که پسر عاد، بر همه عناصر طبیعی چون آب، خاک، آتش و باد آگاه است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معنی است که انسانها در دنیای وجود آمدهاند تا هم از نعمتها و لذیذیها بهرهمند شوند و هم با چالشها و سختیها روبهرو گردند. دنیا پر از خوشیها و ناخوشیهاست و هر دو جنبه به نوعی بخشی از زندگی ما را تشکیل میدهند.
هوش مصنوعی: من به تو حمله میکنم و در میدان نبرد دست از تلاش نخواهم کشید تا اینکه دیگر نتوانی چهره محبوب را ببینی.
هوش مصنوعی: اگر تو میخواهی با دختر شاه فغفور ملاقات کنی، در آنجا باید شراب قرمز را به دلیل زیباییاش تقدیم کنی.
هوش مصنوعی: در این لحظه، با همین روش میتوانم روح تو را بگیرم و بدنت را در خاک پنهان کنم.
هوش مصنوعی: به خاطر این سخن، سام دلیر عصبانی شد و با خشم از جایش بلند شد، مانند شیری که در حال زوزه کشیدن است.
هوش مصنوعی: به او گفتند ای بزرگ زاده، آیا پرستش و نیایش میکنی مانند شداد و عاد؟
هوش مصنوعی: غصه و ناراحتی به حدی افزایش پیدا کرد که همچون گرزی سنگین بر سر کسی فرود آمد که به سختی از عهدهی آن برمیآید.
هوش مصنوعی: او را در آن دشت به راحتی به زمین زد و در یک حمله، سپاهش را شکست داد.
هوش مصنوعی: دنیا به کلی در دریایی از اندوه و غم فرو رفته است و دلهای سخت و سنگین نیز از ترس و نگرانی، نرم و لطیف شدهاند.
هوش مصنوعی: دیو و پری به شدت حمله کردند و در نتیجه، موجودی نیمتنه از جان اسپری به وجود آمد.
هوش مصنوعی: هیچکس از آنها در این دنیا باقی نمانده است؛ همه به خاطر خشم و قهر نابود شدند.
هوش مصنوعی: وقتی که تسلیم دشواریها شد و آن مانع را دید، در سرنوشتش دوباره امیدی به خود مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: او از اسب پیاده شد و چون به حضور شاه رسید، پاشنههای کفش را درآورد و کلاهی که بر سر داشت نیز برداشت.
هوش مصنوعی: زمین را در برابر سام بوسید و گفت: ای سام، با بزرگی و خوشبختی خود.
هوش مصنوعی: هرگز از تو دور نشو، زیرا این نشان از دانایی توست که نزد دانایان قرار داری.
هوش مصنوعی: در دنیا، نه نژادی و نه هنری را ندیدم که به این زیبایی و ارزشمند باشد.
هوش مصنوعی: خداوند به تو قدرت و توانایی داد تا در میدان جنگ بجنگی و تجربه های لازم را به تو یاد داد.
هوش مصنوعی: سپهبد به سخنان او توجه کرد و پیرمردی شبیه به خورشید را مشاهده کرد.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر این است که در محیطی پر از هیجان و فعالیتهای مختلف قرار داریم، به گونهای که این تحرکات و وقایع شبیه به انگشتری هستند که به دور یک نقطه میچرخند، نماد جنب و جوش و تنوع زندگی است.
هوش مصنوعی: وقتی خورشید طلوع کرد، مانند ماهی درخشید که بر سرش سه بند از مشک سیاه بسته شده است.
هوش مصنوعی: دو چشم سیاه او مانند جنگجویان ترک است که ابروهایش مانند کمان و مژگانش مانند تیرند.
هوش مصنوعی: در اینجا به شخصی اشاره شده که زرهای با گلبافت مشکی و زیبایی بر تن دارد. این زره به قدری زیباست که بر روی آن گرههای مختلفی دیده میشود، گرههایی که به طور ماهرانه و هنرمندانه و با ظرافت بافته شدهاند. این تصویر به نوعی جلوهای از زیبایی و ارزش هنری است که در زره و گلبافت آن نهفته است.
هوش مصنوعی: هندو به بازار چین آمد و به خاطر قیمت پایین چیزهای چینی، از آنها خرید کرد.
هوش مصنوعی: به خورشید درخشان دامن یا نوری همچون هالهای اطراف ماه کامل افکنده شده است.
هوش مصنوعی: لبهای شیرین او به مانند شکر است و زیباییاش مثل درشتی یاقوت میباشد.
هوش مصنوعی: زبان او مانند یک روانشناس هوشمند است و یا مانند غنچهای که در برگ گل به خوبی پنهان شده است.
هوش مصنوعی: در دل چاه، سیب سرخ و غمگینی وجود دارد، یا شاید قطرهای آب که در دل چاه به صورت آویزان دیده میشود.
هوش مصنوعی: گردن او نرم و زیباست مانند گردن آهو و در عین حال با لطافتی چون عاج، اما او در عین زیبایی مجبور است هزینههایی به دنیا بپردازد.
هوش مصنوعی: سینه به زیبایی و درخشندگی دو پستان شبیه شده و مانند حبابی نقرهفام به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: از سر زیبایی او، درخت سرو احساس شرمندگی میکند و به همین خاطر، در زیر پاهایش در گل مانده است.
هوش مصنوعی: سر تنبل و بد رفتار فردی در زیر پای کسی که شجاع و بزرگ منش است، قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: سام دلاور از ماه میپرسد که تو با این زیبایی و دل نیکو، از کجا آمدهای؟
هوش مصنوعی: او به خورشید گفت که داستان به پایان رسیده است و پرسید که آن جادوی بینظم چگونه بود.
هوش مصنوعی: او گفت پدر من رحمان است و از رحمت او، نور من روشن شده است.
هوش مصنوعی: سام آفرین به آنها گفت که امیدوارم همیشه خوشبخت و خوشرو باشید در این دنیا.
هوش مصنوعی: زمانی که با عشق و محبت او تسلیم شدم، در همان لحظه برای خودم خانه و آرامشی فراهم کردم.
هوش مصنوعی: فرمانده بر تخت طلایی نشسته و کمربند کیانی را از میان خود باز کرده است.
هوش مصنوعی: این بیت به یاری و خدمت به حکومتی اشاره دارد که افراد عاقل و باتجربه به سمت آن میروند. در اینجا از نامهای تاریخی چون "قلواد" و "شاپور" استفاده شده که نشاندهنده قدرت و نفوذ این حکمرانان است. به طور کلی، لحن بیت بیانگر تسلیم و فروتنی نسبت به قدرت و عظمت پادشاهی است.
هوش مصنوعی: فرشتگان با زیبایی تمام در صف ایستادهاند و همه جامهایشان از طلا است.
هوش مصنوعی: تو گفتی در اینجا بهشتی است که در آن همه حوریها در کنار هم ایستادهاند و در انتظارند.
هوش مصنوعی: همه کسانی که عود میسوزانند، تحت تأثیر محیط و زمان قرار گرفتهاند و از بوی خوش عود مست و شاداب شدهاند.
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کنی، فرمانده جنگ با زیبایی و شکوهی مانند ماه کامل نمایان است.
هوش مصنوعی: هر کسی را که دیدی، نسبت به دیگری، همه با ناز و عشوه رفتار میکند.
هوش مصنوعی: شاید آن پهلوانی که خواستار او بود، گرفتار شود و هرکس به اندازه توانش در این موضوع تأثیر بگذارد.
هوش مصنوعی: دل سام در جایی دیگر گرفتار شده و به خاطر دوری از محبوبش، همچون زنجیری در بند است.
هوش مصنوعی: وقتی هر طرف را نگاه کردند و موجودات زیبا را دیدند، اما در میان همه آنها فقط یک زیبای خاص را نتوانستند پیدا کنند.
هوش مصنوعی: خورشید، ساقی و جام در دستش، دو صد ناز و عشوه بر چشمان دلربا میزند.
هوش مصنوعی: نگاه معشوق با ناز و دلربایی خود، تمام رازها را فاش کرد و دل را گشود.
هوش مصنوعی: زمانی که جام خوشبختی و شادکامی از او به دست آمد، جامی پر از خون شد و مقداری از آن به رنگ طلا درآمد.
هوش مصنوعی: وقتی به او که در آن جشن شادی و خوشی بود نگاه کردی، در آن لحظه زندگیاش را با شوق و نشاط تجربه کردی.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف حالتی میپردازد که آئینه زنگزده باعث شده است که رنگها و روشناییهای آسمان به قیر و تاریکی تبدیل شود. به عبارت دیگر، وقتی که آئینه تحت تأثیر زنگ و کثیفی قرار میگیرد، زیبایی و وضوح آسمان نیز تحت تأثیر منفی قرار میگیرد و به رنگی تیره و کدر بدل میشود.
هوش مصنوعی: سپه به خواب و سرمستی افتاد و دنیا را به دور انداخت و از این مهمانی جامش را به زمین انداخت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.