فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۵ - رزم خاقان چین با هیتالیان
برآمیخته طشتهای خلوق
جهان پرشد از نالهٔ کوس و بوق
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۳۳ - ما رَأَیْتُ شَیْئاً إِلّا وَ رَأَیْتُ اللهَ فیهِ
عاشقان از وصال یافته ذوق
«لی مع الله» گوی از سر شوق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲ - اندر بدایت کمال نبوّت
رفته از اقتداش تا عیّوق
زشت و نیکو و لاحق و مسبوق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲ - اندر بدایت کمال نبوّت
شرع او چون نشست بر عیّوق
شد گسسته عنان عزّ یعوق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۱ - ستایش امیرالمؤمنین عمر الفاروق رضی اللّٰه عنه
زانکه بگشاد پای بر عیّوق
دست اسلان عقدهٔ فاروق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۲۴ - ستایش امیرالمؤمنین علیبن ابیطالب علیهالسّلام
او نبود آن اسد که رنگ خلوق
کردی او را در این کهن صندوق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۳۲ - اندر صفت نفس بهیمی و انواع شهوات
چون ترا نیست بر خوای وثوق
نیست جانت به رزق او مرزوق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۳ - در مدح نظامالملک ابونصر محمّدبن عبدالحمیدالمستوفی
برده بیخ سخاش تا عیّوق
میوه و برگ و شاخ و نرد و عروق
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۹ - در مذمّت خدمت مخلوق گوید
بنده را ای تو رازق مرزوق
دور گردان ز خدمت مخلوق
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۲ - عزالدین نامی را ستایش کند
ای بزرگی که شد دل و رایت
حارس ملک دودهٔ سلجوق
متعجب بمانده بر گردون
در کمال علو تو عیوق
بوده در بذل و جود چون حاتم
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۱۳ - در مطایبه
هرکه مخلوق را کند خدمت
چون بود حر و فاضل و مرزوق
عمر باید که بگذراند خوش
پیش مخلوق با می و معشوق
پس از این در تهی نیاید نیز
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۴
ای تعبیه حسن تو جوق از پس جوق
وز شهد و شکر برده لبت لذت و شوق
دایم به سر کوی تو گردم پر شوق
در گردن خود چو قمری از زلف تو طوق
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۳ - جنگ خسرو با بهرام و گریختن بهرام
ز موج خون که بر میشد به عیوق
پر از خون گشته طاسکهای منجوق
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو
ز هر سو دیلمی گردن به عیوق
فرو هشته کله چون جعد منجوق
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در فضیلت ذی النورین رضی الله عنه
اگرچه شمع جنّت بود فاروق
چو شمع او باخت سر در راه معشوق
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
بیامد کودک و بگشاد صندوق
در آنجا دید وصف روی معشوق
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۲) حکایت وزیر که پسر صاحب جمال داشت
مرا پس چشم میباید نه معشوق
که پیش کور چه خالق چه مخلوق
عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۵) حکایت حسین منصور حلاج بر سر دار
چو مردان پای نه در کوی معشوق
مترس از نام و ننگ هیچ مخلوق