سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۳۱ - اندر شکر و شکایت
علم او عیب ما بپوشیده
تو نگفته سر او نیوشیده
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۸۰ - فی الرضا والتسلیم بحکمه و قضائه
اندر آمد گلیم پوشیده
صفو و دردی دُرد نوشیده
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱۷ - در طلب هیزم
ای ز دست تجاسر خادم
شربهای ملال نوشیده
اختلالی که من دارد
نیست بر خاطر تو پوشیده
بدو ایام بیض و من صایم
[...]
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
رنجها دیده باز کوشیده
وز تظلم سیاه پوشیده
عطار » مصیبت نامه » بخش یازدهم » بخش ۱ - المقالة الحادیة عشر
جامهٔ جنگ از چه در پوشیدهٔ
می ندانم با که میکوشیدهٔ
عطار » وصلت نامه » بخش ۲۱ - در غوغاکردن اهل بغداد بر شیخ منصور رحمةالله و پند دادن مشایخ او را
خرقهٔ ناموس را پوشیدهٔ
در ره سالوس برکوشیدهٔ
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۰۱
ای پارسی و تازی تو پوشیده
جان دیده قدح شراب نانوشیده
دریا باید ز فضل حق جوشیده
پیدا باید کفایت کوشیده
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۸
شکوفه، گاه شکفته است و گاه خوشیده
درخت، وقت برهنه است و وقت پوشیده
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۶ - در بیان آنکه اولیا را جهت آن ابدال میخوانند که از حال و خلق اول مبدل شدهاند و خلق حق گرفتهاند که تخلقوا باخلاق اللّه. و در تقریر آنکه منصور که در عشق مرتبۀ اول داشت چون خلق او را فهم نکردند، عاشقان دیگر را که بالای اویند چگونه توانند فهم کردن و بمرتبۀ معشوقان خود کجا رسند
سر ایشان از اوست پوشیده
زانکه این سر نواست جوشیده
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۹
عجب سرّیست مردان را درونِ سینه پوشیده
نه با کس گفتهاند ایشان نه زایشان کس نیوشیده
کی از سر جوشِ رمزِ دیگ ایشان چاشنی یابد
کسی کو نیست در بود و نبودِ خویش جوشیده
کسی کز خود برون آید دگر از خویش ننماید
[...]
اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۲
ماییم و خراباتی پر بادهٔ جوشیده
جز رند خراباتی آن باده ننوشیده
رندان سر افرازش دستار گرو کرده
خوبان طرب سازش رخسار نپوشیده
رندان وی از سستی بر چرخ سبق برده
[...]
شاه نعمتالله ولی » قطعات » قطعهٔ شمارهٔ ۱۱۷
هرکس که لباس احدی پوشیده
در راه خدا چو احمدی کوشیده
هر خم شرابی که در این میکده بود
مستانه به ذوق همچو ما نوشیده
از آتش عشق در خرابات فنا
[...]
شاه نعمتالله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۸۶
دیدم صنمی جام میی نوشیده
از نقش خیال جامه ای پوشیده
گفتم ز کجا شراب نوشی گفتا
از خم میی که خود به خود جوشیده
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۴۵ - مناجات در توجه به مقام صبر بعد از تحقق به مقام فقر
خرقه فقر و فنا پوشیده
در ره صدق و صفا کوشیده
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۵۱ - در خاتمهٔ کتاب گوید
دیگری جام شوق نوشیده
تو به دیوانگی خروشیده