گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱

 

به اندا نمودند وخشور را

بدید آن سراپا همه نور را

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۷ - سخن دقیقی

 

چو سالار چین دید بستور را

کیان زاده آن پهلوان پور را

فردوسی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۴۶ - رزم شهریار با نقابدار زرد پوش

 

برون آرم از بند جمهور را

برون کن ز سر فتنه و شور را

عثمان مختاری
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۲ - رفتن فرانک با دلارام در شکارگاه گوید

 

دلارام بنواخت شیپور را

چه دید آن چنان فتنه و شور را

عثمان مختاری
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۷۶ - پیمان ستدن فرستاده ی طیهور از کوش

 

چو روز آمد آن مرد رنجور را

فرستاده ی شاه طیهور را

ایرانشان
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم

 

ماه گشته سالکی این نور را

میدهد هر روز نور او حور را

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۵ - جواب خرگوش نخچیران را

 

آنچ حق آموخت مر زنبور را

آن نباشد شیر را و گور را

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش

 

کی ببینی سرخ و سبز و فور را

تا نبینی پیش ازین سه‌، نور را

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۴۹ - اختلاف کردن در چگونگی و شکل پیل

 

تا پذیرا گردی ای جان نور را

تا ببینی بی‌حُجُب مستور را

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۲۱ - آمدن پیغامبران حق به نصیحت اهل سبا

 

هین صلا بیماری ناسور را

داروی ما یک بیک رنجور را

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۵۴ - تفسیر یا ایها المزمل

 

هین بمگذار ای شفا رنجور را

تو ز خشم کر عصای کور را

مولانا
 
 
۱
۲
۳