گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی

 

دریغ آنچنان مرد نام آورا

ابا رادمردان همه سرورا

فردوسی
 

ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۱۷

 

دی شانه زد آن ماه خمِ گیسو را

بر چهره نهاد زلفِ عنبر بو را

پوشید بدین حیله رخِ نیکو را

تا هر که نه محرم نشناسد او را

ابوسعید ابوالخیر
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب

 

همی گفت گردا گوا سرورا

هژبرا جهانگیر نام آورا

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴ - گفتار اندر ستایش خواجه ابو نصر منصور بن مهمد

 

بقا باد این کریم نیکخو را

بر افزون باد جاه و دولت او را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

ترا بخشایم اندر مهر و او را

که بخشودن سزد روی نکو را

فخرالدین اسعد گرگانی
 

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۴ - صفت محمد نایی

 

آن خر کون دریده بیرو را

بزند . . . خواره بانو را

مسعود سعد سلمان
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۴

 

شاها ادبی کن فلک بد خو را

گر چشم رسانید رخ نیکو را

گرگوی خطا کرد به چوگانش زن

ور اسب خطا کرد به‌ من بخش او را

امیر معزی
 

حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الثانیة عشر - فی التصوف

 

فازل سواد الشک بالثغر الذی

ملاء الدیاجی و الحنادس نورا

لله در مباسم لو اسفرت

ابصرت منها انجما و بدورا

حمیدالدین بلخی
 

عطار » الهی نامه » بخش سوم » (۸) حکایت جوان صاحب معرفت وبهشت و لقای حق تعالی

 

دریچه باشد آن قصر نکو را

هزار و دو هزار از هر سو او را

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

بدید از دور روی آن نکو را

که داند تا چه کار افتاد او را

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۷ - در ذات و صفات و عین الیقین فرماید

 

خبر کردت ندانستی تو او را

از آن افتادهٔ در گفت و گو را

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید

 

چنین توحید باید گفت او را

که تا باشد حقیقت مر نکو را

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۱ - اسرار گفتن عبدالسلام با شیخ جنید از حقیقت منصور

 

بآخر هم بسوزانید او را

چنان باشد مر اورا گفتگو را

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۶ - در آفرینش انسان و مبدأ و معاد او فرماید

 

بدان خود را و در خود بین تو او را

شکن بر سنگ تقوی این سبورا

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۲ - حکایت

 

زلیخا گم بشد چون دید او را

جمال حُسن آن روی نکو را

عطار
 
 
۱
۲
۳
۸