گنجور

 
ابوسعید ابوالخیر

دی شانه زد آن ماه خمِ گیسو را

بر چهره نهاد زلفِ عنبر بو را

پوشید بدین حیله رخِ نیکو را

تا هر که نه محرم نشناسد او را