ازرقی هروی » مقطعات » شمارهٔ ۳
گرچه ما از جزغ نیاساییم
جان پاکت ز غم بیاسوده است
مثلست این که : آفتاب به گل
کس نیندود و سخت بیهوده است
زیر هر پشته ای ز صورت تو
[...]
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » از ازل نوشته [۳۴-۲۶] » رباعی ۲۶
بر لوحْ نشانِ بودنیها بودهاست،
پیوسته قلم ز نیک و بد فرسودهاست؛
در روز ازل هر آنچه بایست بداد،
غم خوردن و کوشیدنِ ما بیهوده است،
ابوالفرج رونی » دیوان اشعار » رباعیات الحاقی » شمارهٔ ۶
تا جان مرا باده مهرت سوده است
جان و دلم از رنج غمان آسوده است
گر باده به گوهر اصل شادی بوده است
پس چون که ز باده تو رنج افزوده است
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » مسمطات » شمارهٔ ۱
قدم همت او فرق فلک را سوده است
نظر او خطر اهل هنر بفزوده است
رودکیوار یکی بیت ز من بشنوده است
بلعمیوار بدو ده صلتم فرموده است
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمه سار
همه جایی شکیبایی ستودهست
جز این یکجا که صید از من ربودهست
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون
من سوده ولی درم نسوده است
الماس کسش نیازموده است
باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۰
هرگز بت من روی به کس ننموده است
و این گفت و شنود خلق، بر بیهوده است
و آن کس که بتم را به سزا بستوده است
او هم به حکایت ز کسی بشنوده است
عطار » مختارنامه » باب بیست و چهارم: در آنكه مرگ لازم و روی زمین خاك رفتگان است » شمارهٔ ۳۴
هر خاک که در جهان کسی فرسوده است
تنهاست که آسیای چرخش سوده است
هر گرد که بر فرق عزیز تو نشست
مفشان، که سر و فرق عزیزی بوده است
عطار » منطقالطیر » پرسش مرغان » حکایت اسکندر که خود به رسولی میرفت
پس بگفتی آنچ کس نشنوده است
گفتی اسکندر چنین فرموده است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۵ - در کشف اسرار حق عزو جل
چو جانان روی در پرده نموده است
دگر این پرده از رخ برگشوده است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۵ - در کشف اسرار حق عزو جل
جمالش با جلال اینجا نموده است
دگر این پرده از رخ برگشوده است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۵ - در کشف حجاب و وصول دوست
دو بینی تو هم اینجا نموده است
نمیدانی کت اینجاگه چه بوده است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۷ - قالَ النَّبیُّ صلّی الله علیه و آله موتوا قَبْلَ اَنْ تَموتوا
همه انوار و اسراری که بوده است
حقیقت مرد را اعیان نموده است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
مرا از بحر تو دیدار بوده است
که از بحر توام جوهر نموده است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۰ - جواب گفتن منصور سلطان بایزید را قدس سره
وجودت قطره اندر بحر بوده است
درو پیدا عجب درّی نموده است
عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و هشتم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل
دعوی عشق منش میبوده است
پس سه روز و شب فرو آسوده است
عطار » اشترنامه » بخش ۷ - حكایت آدم علیه السلام
جبرئیل آمد که حق فرموده است
کاین همه رنج شما بیهوده است
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
گفت حق رازی دگر فرموده است
این سخن بر قولتان بیهوده است
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۱۳
بواهبی که بر ارباب عقل و اهل یقین
بفیض نور خرد راه کشف پیموده است
که در فراق جناب رفیع تو شب وروز
برید فکر و خیال رهی نیاسوده است