نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۰ - مقالت یازدهم در بیوفایی دنیا
آنچه بر این مائدهٔ خرگهی است
کاسهٔ آلوده و خوان تهی است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۴۹ - جواب دادن منصور مدعی را
که روی او یقین فر الهی است
ورا در کل کمال پادشاهی است
عطار » مظهر » بخش ۶ - در آفرینش انسان و مبدأ و معاد او فرماید
ز ریحان بوی سنبلهای شاهی است
ترا آن بوی از فیض الهی است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۶ - در شرح دادن خورشید وحدت در حجاب صورت فرماید
بطون تو پُر اسرار الهی است
مثال جوهر و دریا و ماهی است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۶ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
ببام دیر اعیانش کماهی است
که بیشکی این زمان سرّ الهی است
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۷ - سؤال کردن در علم تفسیر فرماید رحمةاللّه
ولیکن دل نظرگاه الهی است
مر او را بر تمامت پادشاهی است
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۹ - موعظه در وصیت نمودن بمتابعت نبی و ولی و تنبیه اهل غفلت
راه بیراهان طریق گمرهی است
رفتن آن ره نشان ابلهی است
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۸ - حکایت
کرامت جوانمردی و نان دهی است
مقالات بیهوده طبل تهی است
سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۱۹ - حکایت حاتم طائی و صفت جوانمردی او
بدانم که در وی شکوه مهی است
وگر رد کند بانگ طبل تهی است
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۵ - جواب نامه فغفور چین به سام
خنک آنکه زین مایه دستش تهی است
که در ملک معنی گدائی شهی است
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۸ - ستایش قیصر از دلاوری جمشید
رخش آیینه آیین شاهی است
ز سر تا پا همه فرّ الهی است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۳ - عقد دوم در شرح سخن که شریف ترین گوهر صدف آدمیت است و لطیف ترین زیور شرف محرمیت
مس او به ز زر ده دهی است
ذکر زر در ره او بیرهی است
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷
گر چو گل در کف ما جام می صبحگهی است
آنهم از سایه اقبال تو ای سرو سهی است
بهر جان هر که دم از بی گنهی زد بکشش
چه گناهش بتر از دعوی این بی گنهی است
پادشاهان همه شب پاس درت میدارند
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۶
تشریف کرامت اگر از لطف الهی است
پشمینه مارا چه کم از اطلس شاهی است
گر نامه سفیدی سببش توبه ز عشق است
این نامه سفیدی نبود نامه سیاهی است
چون برگ خزان دیده به پیرانه سرم بین
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰
در بهار نوجوانی باغ ما از گل تهی است
در خزان پیری امید گل ازوی ابلهی است
ساقی، از جامی بگیرم دست کاین دلتنگ را
صدهزاران آرزو در جان و دست او تهی است
باده خور با نو غزالان وز فلک یاری مجوی
[...]
اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۷ - مدح سلطان یعقوب
چو صاحب دیده از نور الهی است
خداوند سفیدی و سیاهی است
شیخ بهایی » نان و پنیر » بخش ۵ - فی اختلاف العقول
شعلهها هریک به حدی منتهی است
مشعلی از شمع جستن، ابلهی است
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۴۱
نه هر تن لایق تشریف شاهی است
شهادت آل تمغای الهی است
سر آزاده تاج زرنگارست
دل آسوده تخت پادشاهی است
بود آزادگی در ترک دنیا
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۹ - ملاقات رام با سهیل وقت برگذشتن سهیل از آسمان به زمین
نه اخراج تو عزل از پادشاهی است
درین سری ز اسرار الهی است