گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۶

 

هر آنکس کزین دانش آگه بود

پراگنده گر بر در شه بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴

 

اگر خود پذیرد سخن به بود

که چون او بدرگاه بر که بود

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۷

 

هرآنکس که او نه بر این ره بود

ز نیکی ورا دست کوته بود

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۹ - نامه نوشتن فرامرز به فرطورتوش

 

از آن کارهایی که او کرده بود

به هندوستان و به چین رفته بود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۴ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو

 

از آن پس بیاورد چیزی که بود

اگر گنج اگر تاج اگر گاه بود

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

مسعود سعد سلمان » توصیفات » شهرآشوب » شمارهٔ ۲۲ - صفت یار لشکری گوید

 

رفتی به جنگ و جز تو که دید ای صنم صنم

کو با هزار مرد مبارزه فره بود

باز آمدی مظفر و پیروز و روز نو

آری چو تو صنم همه جا روز به بود

لابد مظفر آید آن کس که گاه جنگ

[...]

مسعود سعد سلمان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۶۰ - دانش پرسیدن کامداد، برماین را و پاسخ او

 

بدان را در او دست کوته بود

نه آن کاندر او هرکسی شه بود

ایرانشان
 

جمال‌الدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۳ - این قطعه از دیگری است در مدح جمال الدین

 

شعر مخدوم من جمال الدین

که چو گل بردم سحر گه بود

آنکه از ضبط یک دقیقه آن

عقل و ادراک نیک گمره بود

لفظ و معنیش چونگل دوروی

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۴ - گریختن خسرو از بهرام چوبین

 

در آن غوغا که تاج او را گره بود

سری برد از میان کز تاج به بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۲۴ - مصاف کردن نوفل بار دوم

 

چون آخر رشته این گره بود

این رشته نرشته پنبه به بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را

 

برداشت ازو امید بهبود

کان رشتهٔ تب پر از گره بود

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۱ - خردنامه افلاطون

 

فرو بستن کار در ره بود

گشایش در آن نیز ناگه بود

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۳) حکایت عبدالله بن مسعود با کنیزک

 

چرا بر درگه غیریم ره بود

چو درگاهی چنان در پیشگه بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱۴ - آغاز داستان

 

جهان را چون سکندر پادشه بود

ز سر تا پای رومش پر سپه بود

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۳ - آگاهی یافتن شاه اسپاهان از بردن هرمز گل را

 

درین معنی مرا اوّل گنه بود

که او در شهر همچون خاک ره بود

عطار
 
 
۱
۲
۳
۵