گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۹

 

بدانست کان خانهٔ اژدهاست

که جای بزرگی و جای بهاست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۸

 

همه جنگ با شیر و نر اژدهاست

کجا اژدها از کفش نا رهاست

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۹۲ - آمدن ضحاک به دیدن گرشاسب و صفت نخچیرگاه

 

بزرگی یکی گوهر پربهاست

ورا جای درکام نر اژدهاست

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴۳ - خبر یافتن فریدون از مرگ گرشاسب

 

جهان چون یکی هفت سر اژدهاست

کسی نیست کز چنگ و نابش رهاست

اسدی توسی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۸ - شناختن شهریار مرجانه جادو را گوید

 

ندانست آن یل که مرجانه است

کزین گونه اندر پی چاره است

عثمان مختاری
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۴ - پیام فرستاده به مانوش

 

که از کوه تا کوه لشکرگه است

ز نیزه صبا بر هوا گمره است

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۰۷ - پیغام فرستادن قباد کاوه به نزدیک کوش

 

که با داد و بخشایش و دین شه است

نه ضحّاک جادوفش گمره است

ایرانشان
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴

 

شش جهت ملک را کار یکی در ده است

کز پس هفتم قران ملک به دست شه است

مادر هفت آسمان گرچه همه فتنه زاد

تا به مراد دلش حامله شد نه مه است

شه ره کون و فساد پاک شد از حادثات

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » شکوائیه » شمارهٔ ۶

 

گرچه ز اندوه جهان بر دل ما صد گره است

چاره عیش بسازیم که هم عیش به است

می خوریم از سر آزادی و دانیم که می

خوش کند حالت هر دل که ز غم پر گره است

پس ازین عشوه گردون به یکی جو نخرم

[...]

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

پهلوان کز همه شاهان به هنر روزبه است

تیغش انصاف ستان فلک عشوه ده است

مجیرالدین بیلقانی
 

مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳

 

پهلوان کز همه شاهان به هنر روزبه است

تیغش انصاف ستان فلک عشوه ده است

مجیرالدین بیلقانی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

دِرّهٔ محتسب که داغ‌نِه است

از پی دوغ کم‌دهانِ ده است

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۲ - رفتن اسکندر به جانب مغرب و زیارت کعبه

 

درین پرده که‌انصافْ یاری‌ده است

اگر پرده کج نیاری‌، به است

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۴۳ - سگالش خاقان در پاسخ اسکندر

 

عنان بازکش که‌اژدها بر ره است

فسانه دراز است و شب کوته است

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۵۹ - افسانه آب حیوان

 

که از هر سواد آن سیاهی به است

که آبی درو زندگانی‌ده است

نظامی
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴

 

یارب در آن کلاله چرا عقل گمره است

کان صد هزار حلقه شب رنگ بر مه است

هم در کنار سایه شمشاد اوست باغ

هم بر کران چشمه خورشید او چه است

نقش بهشت چیست از آن باغ یک گل است

[...]

سید حسن غزنوی
 

عطار » منطق‌الطیر » فی فضائل خلفا » فی فضیلةامیرالمؤمنین علی رضی الله عنه

 

هم ز اقضیکم علی جان آگه است

هم علی ممسوس فی ذات الله است

عطار
 
 
۱
۲
۳
۱۰