به سر زلف سیه باز گره بر زده ای
خرمن عمر مرا آتش غم در زده ای
با کله داری خود ماه فلک بنده تست
تا سر زلف سیه زیر کله بر زده ای
تر شد از شرم رخت برگ گل امسال که تو
رقم از غالیه بر برگ گل تر زده ای
حلقه در گوش بناگوش توام پس تو مرا
حلقه وار از چه سبب بیهده بر در زده ای؟
دست بر نه که نه از چرخ یکم تافته ای
سینه کم کن که نه بر لشگر سنجر زده ای
بس که تو زان دهن تنگ وزان تنگ شکر
طعنه اندر نمک و پسته و شکر زده ای
خط و خال تو نه خالست و نه خط دانی چیست؟
من بگویم چه فنست آنکه تو دلبر زده ای؟
حرفها گرد رخ خویش نبشتی و به سحر
حرفها را نقط از غالیه بر سر زده ای
پنج نوبت بزن اکنون که سراپرده حسن
با شرف خانه خورشید برابر زده ای
مدد حسن تو امروز فزونست مگر؟
دوش در بزم ملک نصفی و ساغر زده ای
پهلوان کز همه شاهان به هنر روزبه است
تیغش انصاف ستان فلک عشوه ده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف زیبایی و جاذبه معشوق میپردازد. او با زبان تشبیه و استعاره، راز و رمز عشق و جذابیتهای معشوق را توصیف میکند. به زلفهای سیاه و زیبای او، آتش غم که بر دل شاعر نشسته، و آثار شرم بر گلبرگها اشاره میکند. شاعر از حلقه گوش و تنگی دهن معشوق میگوید و با استفاده از نمادها، به زیبایی و دلربایی او اشاره مینماید. همچنین، از هنری که در زیبایی و جاذبه معشوق نهفته است، سخن میگوید و در نهایت به والایی و superiority عشق و زیبایی اشاره میکند. این شعر سرشار از احساسات عاشقانه و ستایش از زیبایی معشوق است.
هوش مصنوعی: زلف سیاه تو را به مانند گرهای بستهای، و عمر من را با غمهایت به آتش کشیدهای.
هوش مصنوعی: با تمام وجود خود، زیباییهای آسمان به تو وابسته است، چرا که هنگام ایستادن زیر زلفهای سیاهت، به تماشای تو مشغولند.
هوش مصنوعی: برگ گل امسال از شرم زیبایی تو به طرز عجیبی تر شده، چون تو با لطافت و ظرافتی که بر گلهای تر زدهای، گویی آن را با گلاب خوشبو تزئین کردهای.
هوش مصنوعی: من به تو وابستهام و مانند حلقهای به گردن تو هستم. پس چرا بیدلیل بر در من ایستادهای و مرا نمیپذیری؟
هوش مصنوعی: دست از کار بر مدار، چرا که تو از چرخ فلک نمیتوانی بهرهای ببری؛ باید دلی آرام تر داشته باشی، زیرا تو هیچ جنگی برای پیروزی نکردهای.
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه تو به خاطر دندانهای تنگت همیشه در مورد نمک، پسته و شکر صحبت میکنی و طعنههایی به دیگران میزنی، به نظر میرسد که نسبت به آنها حسادت میورزی.
هوش مصنوعی: نقاط و نشانههای صورت تو نه تنها نشانههای ظاهریاند، بلکه چیزی فراتر از آن هستند. آیا میدانی این چهرهی زیبا به چه دلیلی اینقدر دلربا و جذاب است؟
هوش مصنوعی: تو راز و رمز حرفهایت را با زیبایی و ظرافت خاصی بر چهرهات نقش زدهای و در دل شب، آنها را به شکلی زیبا و دلبرانه به نمایش گذاشتهای.
هوش مصنوعی: اکنون که زیبایی تو در کمال شکوه و درخشش مانند خورشید در آسمان نمایان است، تو باید پنج بار از زیباییات سخن بگویی یا آن را به نمایش بگذاری.
هوش مصنوعی: امروز کمک و یاری تو بیشتر از همیشه است، مگر نه؟ شب گذشته در مهمانی پادشاه، نیمی از مینوشیدهای و در حال لذت بردن بودی.
هوش مصنوعی: پهلوانی که از تمام شاهان در هنر برجستهتر است، شمشیرش نشاندهنده انصاف است و آسمان به او ناز و کرشمه میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به سر زلف سیه باز گره بر زده ای
خرمن عمر مرا آتش غم در زده ای
با کله داری خود ماه فلک بنده تست
تا سر زلف سیه زیر کله بر زده ای
تر شد از شرم رخت برگ گل امسال که تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.