گنجور

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴۰ - سؤال کردن صاحب راز از شیخ عطّار قدّس سرّه

 

اگر چه اصل صورت از منی است

حقیقت آخر اینجا یک تنی است

عطار
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۳

 

هر آن لاله و گل که در گلشنی است

بناگوش و رخسار سیمین تنی است

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » قطعات » قطعه شمارهٔ ۲۶

 

می که نفع است درو در خوردست

گرچه بیش از همه بدنام و دنی است

خار کو ما در گلبرگ طری است

ز آنچه آزار کند سوختنی است

سلمان ساوجی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶

 

دریاب و بیا که نازکانه سخنی است

دانستن این سخن برای چو منی است

در صورت و معنیش نظر کن به تمام

تا دریابی که یوسف و پیرهنی است

شاه نعمت‌الله ولی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

من که چون شمع ز داغ تو صدم روشنی است

گر بگریم ز غمت غایت تر دامنی است

شب چراغ غم دل از در دلها طلبند

ورنه محمود چکارش به در گلخنی است

این چه سحرست که آن آهوی صید افکن تو

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۷۰

 

گرچه ز گلهای می دامن ما شستنی است

شستن دامن ز می غایت تر از دامنی است

به که نگردد رقیب دوست که این دیو ره

دشمنی اش دوستی دوستی اش دشمنی است

سوختگان را مبین خوار که آن شاه حسن

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۵۸

 

« والتین » به حسن قسم ز معبود غنی است

« زیتون » به حسین و این سخن یافتنی است

از قدر بلند « طور سینا » ست علی

« هذا البلد الامین » رسول مدنی است

اهلی شیرازی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۹ - در بیان اموات

 

از لباس فاخر او مستغنی است

جای گنج اندر دل ویرانی است

اسیری لاهیجی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

نفس بد عهد است، زان رو کشتنی است

او دنی و قبله گاه او دنی است

شیخ بهایی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » ابیات پراکنده » شمارهٔ ۸۹

 

نیست دل را با هوسهای جهان در سینه جا

شد چو بیدولت پسر، از خانه بیرون کردنی است

واعظ قزوینی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - وله

 

اطلس گردون خیام شوکتت را دامنی است

آسمان انجم از زر نوالت مخزنی است

خلد و نیران مهر و قهرت را کهین پاداشنی است

ابلق چرخت در اصطبل غلامان توسنی است

جیحون یزدی
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۲۸- آیات ۵۵ تا ۵۷

 

خار را باشد زیان کو گل نی است

آفتاب از خار و گل مستغنی است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۷۸- آیه ۱۶۴

 

بیخبر کان کارشان بی معنی است

هستی از برهان یقین مستغنی است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۱۳۸- آیه ۲۶۵

 

نزد حق هر دانۀ او خرمنی است

بل نه خرمن، جنّتی و گلشنی است

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۹- سوره توبه » ۲- آیات ۶ تا ۱۶

 

در ریاضت بودن ار در گلشنی است

هر نفس جان کندنی و مردنی است

صفی علیشاه
 

ملک‌الشعرا بهار » ترکیبات » انتقاد از انجمن همت

 

که بهر گوشه‌ای ز تو سخنی است

وز خس و خار طرفه انجمنی است

ملک‌الشعرا بهار
 
 
۱
۲