فردوسی » شاهنامه » داستان دوازده رخ » بخش ۲
سپه خواست کاندیشهٔ جنگ داشت
ز بیژن بدان گونه دل تنگ داشت
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۰
بدی را که گیتی همی ننگ داشت
جهان را پر از غارت و جنگ داشت
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۲۴ - نامه نوشتن ارژنگ شاه به زنگبار و یاری خواستن گوید
یکی نامور گرد سرهنگ داشت
که با فیل گردان سر جنگ داشت
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷
من ندانستم که عشق این رنگ داشت
وز جهان با جان من آهنگ داشت
دستهٔ گل بود کز دورم نمود
چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت
عافیت را خانه همچون سیم رفت
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۶۰ - رفتن اسکندر به ظلمات
مگر کرمیی در دل تنگ داشت
که بر چشمه و سایه آهنگ داشت
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۹ - نعت چهارم
چون دل داود نفس تنگ داشت
در خورِ این زیر، بم آهنگ داشت
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۷ - ثمره خلوت اول
از بنه دل که به فرسنگ داشت
راه چو میدان دهن تنگ داشت
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۸ - خلوت دوم در عشرت شبانه
صبر درآن پرده نوا تنگ داشت
فتنه سرِ زیر در آهنگ داشت
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۷۸ - شبیخون زدن لشکر شداد بر سام
گهی گوش بر ناله چنگ داشت
گهی با دل خویشتن جنگ داشت
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۹
آن نگاری کو رخ گلرنگ داشت
بی رخش آیینه دل زنگ داشت
وآن هلال ابرو که چون ماه تمام
غره یی در طره شبرنگ داشت
یک نظر کرد و مرا از من ببرد
[...]
اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۱۶ - صفت دخترکی که نامش گل بود
گر بتو گل نسبتی از رنگ داشت
کی به ازو صورتی ارژنگ داشت
اهلی شیرازی » سحر حلال » بخش ۱۶ - صفت دخترکی که نامش گل بود
گر بتو گل نسبتی از رنگ داشت
کی به ازو صورتی ارژنگ داشت
عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰
دوش بختم دامنی در چنگ داشت
در گل روی نگاهم رنگ داشت
بس که می شد التماس دل قبول
از تمنای شهادت ننگ داشت
در خیالم شکر بود و شکوه بود
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹ - داستان حاتم طایی
از غم جمازه دل تنگ داشت
با کرم حاتم طی جنگ داشت
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۷
سرگرانی زلف جانان با خط شبرنگ داشت
از پریشانی همی با سایهٔ خود جنگ داشت
حسن مستور تو از جامی که پنهان می زدی
شمع شوخی زیر دامان پرند رنگ داشت
با وجود آنکه خاک رهگذار او شدیم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۶
تا جنون نقد بهار عشرتم در چنگ داشت
طفل اشکی همکه میدیدم به دامن سنگ داشت
عمری از فیض لب خاموش غافل زیستم
نغمهٔ عیش ابد این ساز بیآهنگ داشت
با همه وحشت غبار دامن خاکیم و بس
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۷
تا ز حسن وگلستان تماشا رنگ داشت
حیرت از آیینهام دستی به زیر سنگ داشت
یاد آن عیشیکه از نیرنگ جولانکسی
گرد من در پرده چون صبح بهارانرنگ داشت
تا نفس بال فغان زد رنگ صحرا ریخت دل
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱۸
دوش در راه خیالت عجز شوق آهنگ داشت
سعی جولانی که نازشها به پای لنگ داشت
دل به ذوقِ جلوهات با عالمی کردهست صلح
ورنه این شخص جنون با سایهٔ خود جنگ داشت
در گلستانی که حیرت فرش جولان تو بود
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۹۵
روزی که غمزه اش به من خسته جنگ داشت
هر جای دل که دست نهادم، خدنگ داشت
می خواستم که خرقه به ساغر بیفشرم
ضعف خمار، دست مرا زیر سنگ داشت
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۵۷ - حکایت
چو سگ بر سر جیفه بس جنگ داشت
دل خلق چون چشم خود تنگ داشت