گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۲

 

همی گفت کاین جایگاه منست

به نیک اختران بومتان روشنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » فریدون » بخش ۱۵

 

بکوشید کاین جنگ آهرمنست

همان درد و کین است و خون خستنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۹

 

همه دشت سرتاسر آهرمنست

وگر اژدها خفته بر جوشنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » رزم کاووس با شاه هاماوران » بخش ۵

 

تو گفتی جهان سر به سر آهن‌ست

وگر کوه البرز در جوشن‌ست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۴

 

به دل گفت کین کار آهرمنست

نه این رستخیز از پی یک تنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۱۶

 

وگر باره زیر اندرش آهنست

شگفتی روانست و رویین تنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۵

 

که آن ترک بدپیشه و ریمنست

که هم بدنژادست و هم بدتنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

شتاب و بدی کار آهرمنست

پشیمانی جان و رنج تنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۱

 

رها کردنش بتر از کشتنست

همان کشتنش رنج و درد منست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۱

 

که همتای آن گرگ شیراوژنست

دمش زهر و او دام آهرمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲

 

همی گفت کاین خنجر اهرنست

وگر زخم شیراوژن آهرمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۳

 

چنان دان که او دام آهرمنست

و گر کوه آهن همان یکتنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰

 

کسی را که بر دست و پای آهنست

نه مردم نژادست کهرمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۵

 

اگر زین نشان رای تو رفتنست

همه کام بدگوهر آهرمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۴

 

برین کوههٔ زین که آهنست

همان رخش گویی که آهرمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۷

 

به بالای سروست و رویین‌تنست

به هرچیز مانندهٔ بهمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۶

 

چنین گفت کاینجا شکار منست

که از شیر بر خاک چندین تنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۲ - آغاز داستان

 

تو پاسخ چنین ده که این بدتنست

بداندیش وز تخم آهرمنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۲۹

 

به نزدیک من جایتان روشنست

برو آستی هم ز پیراهنست

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۰

 

کنون دوده را سر به سر شیونست

نه هنگامهٔ این سخن گفتنست

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۹