گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

دل خویش زان گفته خرسند کرد

نه آهنگ رای خردمند کرد

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۶ - داستان شاه روم و دخترش

 

بسی چاره‌ها جست و ترفند کرد

سرانجام پنهان یکی بند کرد

اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۰ - طلب کردن فرامرز،همایون را

 

سپهبد بدین گونه خرسند کرد

ز نیرنگ و افسون رهش بند کرد

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۴۷ - آگاه کردن آتبین طیهور را از آهنگ بازگشت به ایران

 

دل شاه طیهور خرسند کرد

لبش را بدین داستان بند کرد

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۹۳ - کوشش کوش برای نگهداشتن ایرانیان در سپاه خود

 

دل از دیگران خوار و خرسند کرد

نویسندگان را همه بند کرد

ایرانشان
 

وطواط » ترکیبات » شمارهٔ ۵ - نیز در ستایش اتسز خوارزم شاه

 

خوارزمشاه رایت ایمان بلند کرد

جان مخالفان هدی مستمند کرد

شخص حسود موضع حد حسام ساخت

فرق ملوک موقع سم سمند کرد

عنوان نادرات تواریخ عالمست

[...]

وطواط
 

کمال‌الدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۹ - وله یمدح المولی عضد الملّة والدّین عماد الاسلام والمسلمین حسن بن عبد الصمد الخجندی

 

اوّل ترا خرد زر و گیتی بسند کرد

پس نام تو خلاصۀ آل خجند کرد

از هیبت تو زهرۀ شمشیر آب شد

از بیم آنکه آتش فتنه بلند کرد

زودش بسان استره سر در شکم نهد

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۲ - حکایت در تدبیر و تأخیر در سیاست

 

صواب است پیش از کُشِش بند کرد

که نتوان سر کشته پیوند کرد

سعدی
 

سعدی » بوستان » باب دوم در احسان » بخش ۶ - حکایت ممسک و فرزند ناخلف

 

دل خویش و بیگانه خرسند کرد

نه همچون پدر سیم و زر بند کرد

سعدی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

تا زلف رهزن تو ز عنبر کمند کرد

مشّاطه اش گرفت به دزدی و بند کرد

دل را غمت به علّت قلبی نمی خرید

لیکن چو دید داغ تو بروی پسند کرد

گنجِ غم تو خانهٔ عیشم خراب ساخت

[...]

خیالی بخارایی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » اشعار ترکیبی » شمارهٔ ۵ - ترکیب بند در مرثیه ظفر الاسلام صاعدی گوید

 

آه این چه فتنه بود که چرخ بلند کرد

وای این چه دود بود که جان دردمند کرد

باد اجل فکند صنوبر قدم بخاک

آزرده صد هزار دل مستمند کرد

گنجی که زیر پا نپسندید فرق عرش

[...]

اهلی شیرازی
 

ملک‌الشعرا بهار » قطعات » شمارهٔ ۵۴ - قطعهٔ هندی

 

بنگر برنج را که به چندین حقارتش

آهنگ شهر علوی از بن شهر بند کرد

افکند قشر صورت و شد کوفته بدنگ

وانگاه پخته گشت و جهانش بلند کرد

ملک‌الشعرا بهار