سپهبد دو پر مایه مرد دلیر
فرستاد نزد همایون شیر
بدان تا بگویند کز جایگاه
بزودی ابا پیل و کوس و سپاه
به تنگ اندر آید زی هندوان
که گر بدکنش دشمن بد گمان
ز روی فریب و ره مکر و رنگ
کمین کرده باشند بر دشت جنگ
وی آگاه باشد ز کردار ما
بزودی شود با سپه یار ما
برفتند ایشان و ایرانیان
به رامش نشستند با پهلوان
سپهبد چنین گفت یارانش را
دلیران گرد و سوارانش را
که ای شیرمردان فرخنده پی
به اندازه باید که نوشید می
چنان چون که تان هوش بر تن بود
نباید که از دشمن ایمن بود
چنین گفت روشن دل پرهنر
بدان گه که اندرز کردش پدر
که ای شیرمرد خردمند گو
به مهمانی دشمن ایمن مشو
تو آنگه زدشمن حذرکن که او
سوی دوستی آورد با تو روی
بگفت این و بنشست و ساغر گرفت
زکردار گیتی بمانده شگفت
که چون گشت بر سرش خواهد سپهر
چگونه نماید ورا بخت چهر
برآراست بزمی سپهدار هند
سپاهی ز قنوج و کشمیر وسند
همه دیبه خسروانی فکند
ز گستردنی پرنیان و پرند
همه دشت پر بانگ رود و سرود
جهان داشت از خرمی تار و پود
بتان پری پیکر مشک بوی
نگاران سیمین بر خوب روی
به پا ایستاده به کف جام می
گل و سنبل و لاله در زیر پی
می خوشگوار و زمین پرنگار
بنالید ابریشم از زیر زار
بفرمود پس خسرو هندوان
به گردان و خویشان و نام آوران
که چون شیر دل بچه پیلتن
کند رای زی لشکر خویشتن
کمینگه گشایند بر وی کمین
مگر کشته گردد یل پاک دین
سه گرد گرانمایه و پهلوان
ابا هر کسی سی هزار از گوان
گزین کرد رای از در کارزار
سواران جنگی خنجر گذار
ز پرنده مرغان بفرمود چند
که با خود به سوی کمینگه برند
به اندرز با نامداران بگفت
که لشکر سه بهره بباید نهفت
چو گاه کمین برگشادن بود
نه آگاهی کاردادن بود
میان سه لشکر نشان باشد آن
که مرغان بپرند بر آسمان
ببیند و لشکر گشاده شوند
سپاه و سپهدار کشته شوند
بدین سان سگالیده و ساخته
برفتند از کینه سر آخته
وز آن سو فرامرز تا نیمه شب
به بزم و به رامش گشاده دو لب
چو هنگام آسایش آمد فراز
یل دانش افروز با کام و ناز
سوی خیمه خویشتن شد به بزم
دلش پر ز اندیشه گاه رزم
نیاسود یک تن ز ایرانیان
همه شب ز پیکار بسته میان
چو خورشید بر چرخ زنگارگون
ز خرگاه تیره شب آمد برون
نشست از بر چرخ زنگارگون
ز خرگاه تیره شب آمد برون
نشست از بر چرخ فیروزه رنگ
به پیروزی آمد سوی برج رنگ
سپهبد بیامد بر شاه هند
بدو گفت ای سرور ارجمند
پیام مرا زود پاسخ گذار
همان باج بپذیر و برساز کار
نگه دار پیمان و زان برنگرد
که پیمان شکن زود آید به گرد
شنیدی که آن پیر دهقان چه گفت
که پیدا نموده ز راه نهفت
که پیمان شکن مردم پر دروغ
نیابد بر مرد دانا فروغ
چنین پاسخش داد سالار هند
که ای نامور پهلوان بلند
تو را هر چه گویی به جای آورم
ز پیمان نگردم چو رای آورم
دگر گفت پس مهتر هندوان
که ای پیلتن گرد روشن روان
پذیرفتم از نامور باج و ساو
که با کین ایران نداریم تاو
ولیکن دو هفته بدین بوم و بر
بیاسا وز ایدر مرو پیشتر
که در مرز ما هست نخجیرگاه
به هامون و کوه و به بی راه و راه
همان مرغ پرنده اندر هوا
شما را بدین بوم سازد هوا
همه جای یوز است و پرواز باز
شما را بدین مرز باشد نیاز
بدان تا من از کشورم زر وگنج
فراز آورم شادمان یا به رنج
فرستم بر شاه ایران زمین
به یک سو نهم خشم و پیکار و کین
که گیتی فسوس است و پر باد و دم
ز مهرش چه داریم جان را دژم
چنین گفت پرمایه مرد خرد
که هرکو شناسد ره نیک و بد
بداند که گیتی فسوس است و باد
به دل ناورد از غم و رنج یاد
همان به که اندر سرای سپنج
شود شادمان مرد از درد و رنج
بگفت این و چند اشتر از سیم و زر
دو صد از غلامان زرین کمر
بدو گفت ای شیر با دستبرد
مر این پای رنج سپهدار گرد
تو اکنون ابا نیکویی باز گرد
نجویی تو با لشکر من نبرد
دگر هر که بودند با پهلوان
همه خلعت آراست پیر و جوان
به اندازه مر هر یکی را بداد
ز اسب و غلام فرستنده شاد
سپهبد بدین گونه خرسند کرد
ز نیرنگ و افسون رهش بند کرد
گمانش چنین بدکه آن شیر مرد
به روز نبرد اندر آید به گرد
درآمد فرامرز با فر و زور
سوی بازگشتن ز پشت ستور
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این قسمت از داستان، سپهبد دو مرد دلیر را به نزد همایون میفرستد تا از وضعیت نبرد با هندوان مطلع شوند. او به یارانش میگوید که باید از دشمن هشیار باشند و از مینوشند تا آمادگی داشته باشند. سپس بزم و جشنهای فراوانی به راه میاندازند، در حالی که فرامرز در حال فکر کردن به جنگ است.
سپهبد هند پیامی به فرستادگان ایرانی میدهد که به ماجرای پیمانها و تهدیدهای جنگ اشاره میکند. او از ایرانیان میخواهد که در مرزها احتیاط کنند و در عوض، آماده میشود تا ثروتهایش را به ایران بفرستد و صلح برقرار کند. با این حال، سپهبد ایرانی در مورد نیرنگها و سیاستهای دشمن هشیار است و آمادگی جنگ را از یاد نمیبرد.
در پایان، فرامرز با قدرت و شجاعت خود به سوی بزم و جشن میرود، در حالی که تفکرش درگیر نبرد است. به نظر میرسد که تهدیدهای جنگ و نیرنگهای دشمن همواره در پسزمینه قرار دارند.
هوش مصنوعی: سردار و فرماندهای با ویژگیهای عالی و شجاع، به سوی همایون شیر فرستاده شد.
هوش مصنوعی: بدان که خیلی زود از جایی که هستی، خبرهایی دربارهی فیل، کوس و سپاه خواهند گفت.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی به هندوان آسیبی برساند، به شدت ناراحت و نگران میشوند و این نگرانی آنها را به تنگنا میکشاند.
هوش مصنوعی: برخی افراد با نیرنگ و فریب در میدان جنگ کمین کردهاند و قصد دارند به دشمن آسیب برسانند.
هوش مصنوعی: او به زودی از رفتار ما باخبر میشود و با سپاه ما همراه خواهد شد.
هوش مصنوعی: آنها رفتند و ایرانیان با شادی و خوشحالی در کنار پهلوان نشستهاند.
هوش مصنوعی: سردار به همراهان دلیر و سوارانش چنین گفت:
هوش مصنوعی: ای مردان دلاور و خوشبخت، به اندازه و با حکمت باید از می بنوشید.
هوش مصنوعی: انسان باید همیشه بیدار و هوشیار باشد، زیرا در غیر این صورت ممکن است از دشمن آسیب ببیند.
هوش مصنوعی: در آن زمان که پدرش او را پند میداد، دل روشن و پرهنری داشت.
هوش مصنوعی: ای مرد شجاع و نادان، مراقب باش که به مهمانی دشمن نروی و احساس امنیت نکنی.
هوش مصنوعی: بهخاطر داشته باش که وقتی دشمن به سمت دوستی با تو میآید، باید او را با احتیاط در نظر بگیری.
هوش مصنوعی: او این سخن را گفت و نشسته، جامی برداشت. از کارهای دنیا چیز شگفتآوری بر جا مانده است.
هوش مصنوعی: زمانی که سرنوشت به او روی میآورد، بخت چگونه خواهد توانست چهره واقعیاش را نشان بدهد.
هوش مصنوعی: سپهدار هند جشنی برپا کرده و سپاهی از مناطق قنوج، کشمیر و سند جمعآوری کرده است.
هوش مصنوعی: همهٔ پارچههای زیبا و گرانبها را مانند پوششهای شاهانه درهم میآمیزند و به زیبایی میافزایند.
هوش مصنوعی: در تمامی دشت، صدای جاری رود و آواز طبیعت شنیده میشد و جهان از خوشی و سرزندگی پر شده بود.
هوش مصنوعی: مجسمههای زیبا با قامتهای دلربا و عطری شبیه به مشک، نگارههای نقرهای را به تصویر میکشند که بر چهرههای خوشرو میدرخشند.
هوش مصنوعی: در اینجا فردی به نشستهاست که در دستش جامی پر از نوشیدنی است و زیر پایش گلهای زیبا مانند گلهای سنبل و لاله وجود دارد. این تصویر نشاندهنده شادی و لذت از زیباییهای زندگی است.
هوش مصنوعی: یک خوشگوار و زیبا، زمین را با نقش و نگارهایش پر کرده است و ابریشم از زیر درختان ناله میکند.
هوش مصنوعی: پس خسرو هندوان به خانواده و نزدیکان و افراد مشهور دستور داد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی با شجاعت و قدرت عمل میکند، همچون یک شیر که برای دفاع از فرزندانش و پیروزی بر دشمنانش، تدبیری میاندیشد. او به طور مستقل و با اعتماد به نفس به حمایت از مردم و جامعه خود میپردازد.
هوش مصنوعی: در واپسین لحظات زندگی، ممکن است خطرات و تلههایی در کمین انسان باشد، اما در نهایت یک فرد مؤمن و پاکدین فراموشنشدنی خواهد ماند و به سرنوشت خوبی دست خواهد یافت، حتی اگر در این مسیر به چالشهای بزرگی برسد.
هوش مصنوعی: سه گرد، که به عنوان نماد و نشانهای از ارزش و قدرت شناخته میشود، به همراه پهلوانی که برای خود احترام قائل است، هر کسی را به اندازه سی هزار از گوان یارای مقابله دارد.
هوش مصنوعی: سواران جنگی در میدان نبرد با دقت و انتخاب درست از ابزار و روشهای خود استفاده میکنند.
هوش مصنوعی: پرندهای چندین مرغ را به خود امر کرد که به سوی کمینگاه حرکت کنند.
هوش مصنوعی: به افراد مشهور و صاحبنام توصیه کرد که برای پیروزی، باید سه بخش از لشکر را به خوبی پنهان کرد.
هوش مصنوعی: زمانی که فرصت مناسب برای آغاز کار پیش میآید، هیچ گونه آگاهی و دانشی در مورد کارهایی که باید انجام داد وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در میان سه دسته از نیروها، نشانهای وجود دارد که پرندگان به آسمان پرواز میکنند.
هوش مصنوعی: چشمها تماشا میکنند و نیروها آماده نبرد میشوند، در حالی که فرماندهان به قتل میرسند.
هوش مصنوعی: به این ترتیب، با کینهای که در دل داشتند، با دقت و تلاش از اینجا رفتند.
هوش مصنوعی: فرامرز از آن طرف تا نیمه شب در مهمانی و شادی با دو لب باز حضور دارد.
هوش مصنوعی: زمانی که وقت آرامش فرا میرسد، قدرت دانش در اوج خود قرار میگیرد و با رضایت و لطافت همراه میشود.
هوش مصنوعی: به سمت خیمه خود بازگشت، در حالی که دلش پر از افکار و احساسات جنگی و مبارزه بود.
هوش مصنوعی: هیچیک از ایرانیان در طول شب از خستگی و کسالت نخواندند، زیرا همه درگیر نبرد بودند.
هوش مصنوعی: مانند خورشیدی که از دل آسمان تیره و آلوده بیرون میآید، به روشنی و نور میتابد و ظلمت شب را از بین میبرد.
هوش مصنوعی: از مکانی تاریک و غمانگیز، به آرامی و بیصدا به بیرون آمده و از چرخ فلک که پر از آلودگی و زنگار است، دور شده است.
هوش مصنوعی: در این بیت، اشاره به این است که چرخش آسمانی که رنگی مانند فیروزه دارد، در حالتی قرار گرفته که به پیروزی رسیده و به سمت برج رنگین حرکت میکند. به طور کلی، تصویر زیبایی از آسمان و موفقیت را به نمایش میگذارد.
هوش مصنوعی: سردار بزرگ به شاه هند نزدیک شد و به او گفت: ای سرور گرامی.
هوش مصنوعی: پیام من را به سرعت پاسخ بده، همانگونه که باج را قبول میکنی، کارها را هم انجام بده.
هوش مصنوعی: به وعده و پیمانی که بستهای پایبند باش و به آن بازنگرد، زیرا کسی که عهدش را میشکند، سریعاً به دور و برت خواهد آمد.
هوش مصنوعی: به یاد دارم که آن کشاورز سالخورده چه گفت، او از طریق پنهانی به مطالبی پی برده است.
هوش مصنوعی: کسی که به پیمانها وفا نمیکند و دروغگو است، هرگز نمیتواند در نظر انسانهای دانا و بافرهنگ جایگاهی پیدا کند.
هوش مصنوعی: سالار هند به این نامور پهلوان بلند چنین پاسخی داد.
هوش مصنوعی: هر چه از تو بگویند را انجام میدهم و هرگز از پیمانم نمیگذرم، حتی اگر نظر دیگری بگیرم.
هوش مصنوعی: سپس رئیس هندوان گفت: ای جنگجوی بزرگ و شجاع، تو همچون نوری درخشان هستی.
هوش مصنوعی: من از شخص معروف به خاطر پرداخت باج رضایت دادم، زیرا نمیخواهم با کشور ایران دشمنی داشته باشم.
هوش مصنوعی: اما دو هفته است که در این سرزمین استراحت کردهای و از اینجا دیرتر نرو.
هوش مصنوعی: نخجیرگاه و شکارگاه ما در مرز قرار دارد، جایی که به هامون و کوه و همچنین به مسیرهای مستقیم و غیرمستقیم منتهی میشود.
هوش مصنوعی: آن پرندهای که در آسمان پرواز میکند، شما را به این سرزمین引 میکند.
هوش مصنوعی: در هر گوشهای از سرزمین یوزها و پرندگان باز زندگی میکنند و حضور شما در این مکان قطعاً ارزشمند و مورد نیاز است.
هوش مصنوعی: بدان که من برای به دست آوردن ثروت و گنج از سرزمینم آمادهام، یا با شوق و شادی این کار را انجام میدهم یا با مشقت و زحمت.
هوش مصنوعی: من پیامم را به شاه ایران میرسانم و خشم و جنگ و کینه را کنار میگذارم.
هوش مصنوعی: دنیا همچون یک سراب است و پر از فراز و نشیب و از عشق او چه چیز داریم جز اندوه جان.
هوش مصنوعی: مرد باهوش و دانا چنین میگوید: هر کسی که بتواند راه درست و نادرست را تشخیص دهد، خود را در مسیر صحیح قرار میدهد.
هوش مصنوعی: بداند که دنیا فریبنده است و نباید در دل خود از غم و رنج یاد کند.
هوش مصنوعی: بهتر است که انسان در خانهای سرشار از شادی و خوشحالی باشد تا اینکه در جایی پر از درد و رنج زندگی کند.
هوش مصنوعی: او گفت این را و چندین شتر از طلا و نقره، همچنین دویست غلام با کمربندهای زرین.
هوش مصنوعی: به او گفت، ای شیر، با قهر و غلبه، این پای رنج و زحمت جنگجو را بگیر.
هوش مصنوعی: اکنون که تو به خوبی آموختهای، دیگر به دنبال نام و نیکویی نرو، زیرا با سپاه من در نبردی.
هوش مصنوعی: دیگر هر کسی که با پهلوان بود، چه پیر و چه جوان، تمام لباسهای خود را زیبا و آراسته کردند.
هوش مصنوعی: به هر کس به اندازه ارزش و آبرویش چیزی داده شد و فرستنده نیز از این که چنین هدایایی میدهد خوشحال است.
هوش مصنوعی: سپهبد با نیرنگ و فریب، او را خوشحال کرد و راهش را مسدود ساخت.
هوش مصنوعی: او گمان میکند که آن شجاع در روز جنگ، به دور میدان نخواهد آمد.
هوش مصنوعی: فرامرز با قدرت و شکوه خود به سوی بازگشتن از پشت اسب آمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.