گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

بدان دلبر فزونتر شد پسندش

کجا با مِهر یزدان دید بندش

فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۴ - در مدح ابوالفضل علی

 

که را بشنود پند او نه پیچد دهر در بندش

نگردد کج کسی کاورد سوی راستی پندش

خداوند همه گیتی کناد او را خداوندش

چنان چون از پدر دید او از او بیناد فرزندش

وگر شاهی نیاراید روان و جان پیوندش

[...]

قطران تبریزی
 

فلکی شروانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - ترکیب بند

 

شاهی که پای شاهان فرسوده شد ز بندش

آزرده حلق شیران از حلقه کمندش

شد توتیای دولت خاک در سرایش

شد گوشواره گردون نعل سم سمندش

خورشید تیره ماند با خاطر منیرش

[...]

فلکی شروانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷ - در ستایش طغرل ارسلان

 

بحمدالله که با قدر بلندش

کمالی در نیابد جز سپند‌ش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

به عشقی در که شصت آمد پسندش

سخن گفتن نیامد سودمندش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۳ - پاسخ دادن شیرین به خسرو

 

پرند افشاند و از طَرْف پرندش

جهان پر شد ز قالب‌های قندش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۸۸ - بیرون آمدن شیرین از خرگاه

 

گهی می‌سود نرگس بر پرندش

گهی می‌بست سنبل بر کمندش

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۲ - لشکر کشیدن خاقان چین به جنگ بهرام‌گور

 

آنکه مه بود از‌آن سه فرزند‌ش

نام کرده پدر زراوند‌ش

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۷ - فرجام کار بهرام و ناپدید شدن او در غار

 

رفت و آن دل که داشت در بندش

کرد مشغول کار فرزندش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۷) حکایت پسر ماه روی با درویش صاحب نظر

 

چو عشق گرم در آتش فکندش

ز آتش گرم شد خود بند بندش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش هفتم » (۱۸) حکایت سلطان محمود با ایاز

 

یکی را گفت تا سرو بلندش

ز سر تا پای آرد در کمندش

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴