فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد
از او شادمانی و ز اویت غمی است
و ز اویت فزونی و ز اویت کمی است
خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۳
ترکیب طبایع چو به کام تو دمیست
رو شاد بِزی اگر چه بر تو ستمیست
با اهل خرد باش که اصل تن تو
گَردی و نسیمی و غباری و دمیست
خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » دم را دریابیم [۱۴۳-۱۰۸] » رباعی ۱۰۹
شادی بطلب که حاصلِ عمر دمی است،
هر ذرّه ز خاکِ کیقبادی و جَمی است،
احوالِ جهان و اصلِ این عمر که هست،
خوابی و خیالی و فریبی و دمی است.
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۸ - نشستن بهرام روز دوشنبه در گنبد سبز و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم سوم
هرچه در آسمان و در زمی است
وآنچه در عقل و رای آدمی است
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان
میخ زرین و مرکز زمی است
نام رویین دزش ز محکمی است
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸
هین در دهید باده که هنگام بی غمی است
زان باده که مشرق خورشید خرمی است
تا روی چون دو پیکر در روی او کشم
زیرا که مان چو پروین وقت فراهمی است
آن پسته شکر گر او را چه کوچکی است
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۵ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «التعظیم لامر الله والشفقة علی خلق الله»
هر دری زین گوشوار عالمی است
هر که این راگوش دارد آدمی است
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » مفردات » شمارهٔ ۷
فصل بهار وصل بتان اصل خرمی است
هرکس که زین دو شاد نباشد نه آدمی است
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۳۶
عشق است که جمله زینت مردمی است
محروم شدن زعشق نامحرمی است
هر کاو نچشیده است دلش لذت عشق
خر باشد اگرچه صورتش آدمی است
سعدی » بوستان » باب هشتم در شکر بر عافیت » بخش ۱۴ - در سابقهٔ حکم ازل و توفیق خیر
در معرفت دیدهٔ آدمی است
که بگشوده بر آسمان و زمی است
سعدی » بوستان » باب نهم در توبه و راه صواب » بخش ۱۱ - موعظه و تنبیه
نگه دار فرصت که عالم دمی است
دمی پیش دانا به از عالمی است
حکیم نزاری » سفرنامه » بخش ۱۲ - حکایت
سیر کردن در جهان خوش عالمی است
لیک آن را کش مصاحب همدمی است
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)
بسا درد و حسرت که زیر ز می است
دل خاک پر حسرت آدمی است
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)
به مقدار خود هریکی را غمی است
دلی نیست کو خالی از ماتمی است
سلمان ساوجی » فراق نامه » بخش ۱۴ - بوسه بر باد (۴)
بسا سرو بالا که زیر ز می است
دل خاک بر حسرت آدمی است
نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۱۹
از نسیمت نفخه عیسی دمی است
وز دمش هردم مسیح مریمی است
بر درت هر ذرهای جام جمی است
مست عشقت هر نفس در عالمی است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۱۰ - عقد اول در پرده گشایی از گشادگی دل و بیان آنکه در پهلوی راستان به وی توان رسید محروم ماند هر که در پهلوی خویش طلبید
زنده بودن به دل از محرمی است
این هنر خاصیت آدمی است
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۸ - مناجات در طلب حیا از نقایص بشریت و تحقیق به خصایص حریت
چون مه آورده رخ اندر کمی است
حلقه گشته به در محرمی است
شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم
زنده بودن به دل از محرمی است
این هنر خاصیت آدمی است