خواجه عبدالله انصاری » مواعظ » موعظهٔ دوم - در طریقهٔ وصول به درجهٔ عالی و حصول خیر مآلی و صحبت با اهالی و فرقت از غیر اهالی
با هر که نشستی و نشد جمع دلت
وز تو نرهید زحمت آب و گلت
زنهار ز صحبتش گریزان می باش
ورنه نکند روح عزیزان بحلت
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۸ - رسیدن رامین به مرو نزد ویس
امید فرخی آمد ز دولت
نوید خرمی آمد ز وصلت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۳ - حکایت
نیک داند خدای سرّ دلت
زانکه اول خود او سرشت گلت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۵۵ - در بیان آنکه ادب به فارسی و عربی نیست
دولت از روی شدت و صولت
دوِ امروز دان و فردا لت
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۳ - التمثیل فی حفظ اسرارالملوک
اندر آن چاه گوی راز دلت
تا بیاساید این سرشته گِلت
قوامی رازی » دیوان اشعار » شمارهٔ ۵ - در مدح شاه بطور عام و عرض تسلیت بدو شاه خاص
ای بزرگان دولت و ملت
دین و ملک از شماست با صولت
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » گفتار یوسف همدان دربارهٔ عالم وجود
گر شود دریا ره از خون دلت
هم نیفتد قطع جز یک منزلت
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » بسم الله الرحمن الرحیم
مرا هم دادهٔ امید فضلت
که بنمائی مرا در عشق وصلت
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۷) حکایت آن پیر که دختر جوان خواست
که تا ویرانه جای شرک و علت
شود معمورهٔ دین، اینت دولت
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱۰) حکایت در اهل دوزخ
کنون سالی هزاری نه بعلّت
بفضل این خلق را دادیم مهلت
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۴) حکایت آن طفل که با مادر ببازار آمد و گم شد
بدو گفتند نام آن محلّت
بگو تا فارغ آئی زین مذلت
عطار » اسرارنامه » بخش ششم » بخش ۷ - الحکایه و التمثیل
نه اشکالست در دین و نه علت
بجز تسلیم نیست این دین و ملت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱ - بسم الله الرحمن الرحیم
نهد بر فرق هر یک تاج خلت
از آن تاجند گشته شاه ملت
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۳۴ - در شرح کشف اولیاء
چو پر کردی ز حضرت جام وصلت
نماند در درونت هیچ علت
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
خداوندا بحق جود و فضلت
بحقّ رحمت و احسان و بذلت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۳ - تمثیل در فرستادن عقل و حیا و علم از حضرت عزت بحضرت آدم (ع)
رو تو حبّش دار و صیقل زن دلت
تا نروید خار غفلت ازگلت
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۴ - در بیان روح و جسم و نقصان نفس، و گرفتاری روح باو و رهائی یافتن ببرکت متابعت شاه اولیا
گر روی این ره شود روشن دلت
نعرهٔ مستان برآید از کلت