گنجور

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

سخن هر چه گویم همه گفته‌اند

بر باغ دانش همه رفته‌اند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۸

 

کنون جمله ایرانیان خفته‌اند

همه لشکر ما برآشفته‌اند

فردوسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸ - زنهار خواستن سه پلوان از بانو گشسب

 

در این وادی آن ها که در رفته اند

در اول قدم ترک سر گفته اند

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۰۱ - مطایبه

 

آن بزرگانی که در خاک خراسان خفته‌اند

این در معنی که خواهم گفت ایشان سفته‌اند

عاقلان با تجارب عالمان ذوفنون

دوستی با غزنوی چون آب و روغن گفته‌اند

انوری
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۳۷ - رفتن اسکندر به دز سریر

 

گوزنان به بازی برآشفته‌اند

هزبران هایل مگر خفته‌اند‌

نظامی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۲۸ - مقالت پنجم در وصف پیری

 

عیب جوانی نپذیرفته‌اند

پیری و صد عیب، چنین گفته‌اند

نظامی
 

عطار » منطق‌الطیر » عذر آوردن مرغان » گفتار نایبی در دم مرگ

 

جملهٔ زیرزمین پرخفته‌اند

بلک خفته این هم آشفته‌اند

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

خلق عالم ره بکوری رفته‌اند

راه شرع احمدی بنهفته‌اند

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۵ - در پند پدر فرزند را

 

راز را در شرع مبهم گفته‌اند

دُر به اسرار حقیقت سفته‌اند

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۳۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گفت در ره رهزنانت خفته اند

تو مخسب اینجا کن آنچت گفته اند

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۵ - حکایت استاد ترک و پرده‌بازی او

 

هر کسی وصفی ازین در گفته‌اند

درّ دانش از معانی سفته‌اند

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۰ - آغاز كتاب اشترنامه

 

اندرین ره رازها برگفته اند

درّ معنی را بمعنی سفته اند

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۲۵ - رسیدن سالك با پرده پنجم

 

ره زنان بر راه تو بس خفتهاند

راه را هرگز نه زینسان رفتهاند

عطار
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۵۳۲

 

سر به سر رازی که با من گفته‌اند

با که بر گویم که مردم خفته‌اند

پاکبازان خانهٔ وهم و خیال

پاک کردستند و بیرون رفته‌اند

بنگه دیوانگان عشق او

[...]

حکیم نزاری
 

خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۹ - کشتن سام نریمان، اژدها را

 

به دانش کسانی که دُر سفته‌اند

جهان را یکی پیره‌زن گفته‌اند

خواجوی کرمانی
 
 
۱
۲
۳