عطار » مظهرالعجایب » بخش ۳۰ - قال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: «ان لحوم بنی فاطمه محرمة علی السباع»
بین کلید حیلهشان اندر بغل
بر حذر میباش از این مشتی دغل
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۲ - ترغیب نمودن طالبان براه حق و بیان مستی و شور کردن، وظهور ولایت ولی را در هر نشأه بازنمودن، و شرح حال خود بر آن افزودن
خود منافق نیش دارد در بغل
تا زند بر رهروان نیش آن دغل
کمالالدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۲ - و قال ایضاً فی هجو شهاب الدّین عمر اللنبانی (مثنوی)
مردکی زشتروی و گندهبغل
پای تا سر همه دروغ و دغل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۱۵ - نصحیت کردن زن مر شوی را کی سخن افزون از قدم و از مقام خود مگو لم تقولون ما لا تفعلون کی این سخنها اگرچه راستست این مقام توکل ترا نیست و این سخن گفتن فوق مقام و معاملهٔ خود زیان دارد و کبر مقتا عند الله باشد
تو مخوانم جفت کمتر زن بغل
جفت انصافم نیم جفت دغل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۹ - گفتن مهمان یوسف علیهالسلام کی آینهای آوردمت کی تا هر باری کی در وی نگری روی خوب خویش را بینی مرا یاد کنی
آینه بیرون کشید او از بغل
خوب را آیینه باشد مشتغل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۸ - فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السلام تا به مسجد ضرارش برند
هر منافق مصحفی زیر بغل
سوی پیغامبر بیاورد از دغل
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۵۵ - دعوی کردن ترک و گرو بستن او کی درزی از من چیزی نتواند بردن
بامدادان اطلسی زد در بغل
شد به بازار و دکان آن دغل
سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۶
ای هنرها گرفته بر کفِ دست
عیبها بر گرفته زیرِ بغل
تا چه خواهی خریدن ای مغرور
روزِ درماندگی به سیمِ دغل
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۱۹ - حکایت زاهد تبریزی
به در جست از آشوب دزد دغل
دوان، جامهٔ پارسا در بغل
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۲۵ - تمثیل
می نهد آن دگر ز نفس دغل
لقمه لقمه در آستین و بغل
جامی » هفت اورنگ » سلسلةالذهب » دفتر اول » بخش ۱۳۹ - در مذمت صوفی نمایان ظاهر آرای و معنی گزاران صورت پیرای
در هم آویختند هر دو دغل
به تمنای دستبوس و بغل
شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۴ - فِی التَّأَسُّفِ وَ النّدامَةِ عَلیٰ صَرْفِ الْعُمرِ فیما لایَنْفَعُ فِی الْقِیامَةِ وَ تأْویلِ قَولِ النَّبیِّ صَلَّی اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم: «سُؤْرُ الْمُؤْمِنِ شِفاءٌ»
شرم بادت، زانکه داری، ای دغل!
سنگ استنجای شیطان در بغل
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش پنجم
شرم بادت زانکه داری ای دغل
سنگ استنجای شیطان در بغل
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقینامه » بخش ۹ - ساز سفر
خصوصاً ز بازاریان دغل
که بی جنس، گیرند نقد از بغل
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۹
وان دگر انباشته جیب و بغل
با زری مغشوش و با سیمی دغل
قائم مقام فراهانی » منشآت » نامههای فارسی » شمارهٔ ۷۱ - نوشته ای است از قائم مقام به شاهزاده خانم
نقره اندود بنقد دغل
عنبر آمیخته بگند بغل
قاآنی » قطعات » شمارهٔ ۹۳
چون زبانت نیست با دل آشنا
لاف ایمان محض کفرست و دغل
زشت باشد پارسایی خودپرست
سبحهاش در دست و مینا در بغل
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۶ - درشهادت عبدالله بن حسن (ع)
بازکرد آغوش و بردش در بغل
صبر وی میجست از آن قوم دغل