بخش ۵۵ - دعوی کردن ترک و گرو بستن او کی درزی از من چیزی نتواند بردن
گفت خیاطیست نامش پور شش
اندرین چستی و دزدی خلقکش
گفت من ضامن که با صد اضطراب
او نیارد برد پیشم رشتهتاب
پس بگفتندش که از تو چستتر
مات او گشتند در دعوی مپر
رو به عقل خود چنین غره مباش
که شوی یاوه تو در تزویرهاش
گرمتر شد ترک و بست آنجا گرو
که نیارد برد نی کهنه نی نو
مطمعانش گرمتر کردند زود
او گرو بست و رهان را بر گشود
که گرو این مرکب تازی من
بدهم ار دزدد قماشم او به فن
ور نتاند برد اسپی از شما
وا ستانم بهر رهن مبتدا
ترک را آن شب نبرد از غصه خواب
با خیال دزد میکرد او حراب
بامدادان اطلسی زد در بغل
شد به بازار و دکان آن دغل
پس سلامش کرد گرم و اوستاد
جست از جا لب به ترحیبش گشاد
گرم پرسیدش ز حد ترک بیش
تا فکند اندر دل او مهر خویش
چون بدید از وی نوای بلبلی
پیشش افکند اطلس استنبلی
که ببر این را قبای روز جنگ
زیر نافم واسع و بالاش تنگ
تنگ بالا بهر جسمآرای را
زیر واسع تا نگیرد پای را
گفت صد خدمت کنم ای ذو وداد
در قبولش دست بر دیده نهاد
پس بپیمود و بدید او روی کار
بعد از آن بگشاد لب را در فشار
از حکایتهای میران دگر
وز کرمها و عطاء آن نفر
وز بخیلان و ز تحشیراتشان
از برای خنده هم داد او نشان
همچو آتش کرد مقراضی برون
میبرید و لب پر افسانه و فسون
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، داستانی از یک خیاط به نام پور شش روایت میشود که به دزدی و چستی شهرت دارد. یکی از شخصیتها او را ضامن میداند که با نگرانی از او میخواهد تا مواد دزدی را به او ندهد. خیاط، با اعتماد به نفس به دیگران میگوید که نمیتواند از او چیزی به سرقت ببرد. داستان به توصیف چالاکی و زیرکی خیاط پرداخته و نشان میدهد که او چگونه با ترفندها و تزویر خود در مواجهه با مردم دیگر عمل میکند. همچنین، تویی از دقت و مهارتهای او در کار خیاطی و تعاملاتش با دیگران، از جمله در بازار و برخورد با افراد مختلف نیز صحبت میشود. در نهایت، داستان به نوعی از موضوعات اجتماعی و رفتارهای انسانی در قالب طنز و افسانه بیان میشود.
هوش مصنوعی: در اینجا به فردی اشاره شده که به خیاطی مشغول است و نامش پور است. او در کارش تند و چابک است، اما در عین حال رفتارهای غیر اخلاقی و دزدی از دیگران نیز دارد.
هوش مصنوعی: شخصی گفت که من ضمانت میکنم که با وجود صدها نگرانی و اضطراب، او دیگر نخواهد توانست در حضور من، به راحتی خود را مهار کند و اوضاع را تحت کنترل بگیرد.
هوش مصنوعی: آنها به او گفتند که تو از آنچه فکر میکنی هوشیارتر هستی، بنابراین در این دعوا بیدلیل جدل نکن.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نباش و فکر نکن که با تکیه بر عقل خود میتوانی در دسیسهها و فریبها غرق شوی.
هوش مصنوعی: هرچه حرارت و مشغله بیشتر شود، در آن مکان افراد بیشتری جمع میشوند و دیگر امکان ندارد که نه ابزار قدیمی را بیرون ببرند و نه ابزار جدید را وارد کنند.
هوش مصنوعی: او با خوشحالی و دلگرمی، تصمیم به گرو گذاشتن گرفت و درِ رهایی را باز کرد.
هوش مصنوعی: اگر من این اسب تازی خود را به گرو بگذارم و کسی آن را برباید، او به مهارت و هنر من وقوف دارد.
هوش مصنوعی: اگر نتوانم اسب خود را از شما بربایم، به خاطر هدایت و آغاز کار، از شما جستجو میکنم.
هوش مصنوعی: در آن شب، ترک به خاطر غصه نتوانست بخوابد و تمام فکرش معطوف به دزدی بود که او را نگران کرده بود.
هوش مصنوعی: صبح زود، دختر زیبایی با لباسهای دلفریبش به بازار رفت و در دکانهایی که پر از حقهبازی و شیادی بود، خود را نشان داد.
هوش مصنوعی: او با نهایت محبت به سلامش کرد و استاد بلافاصله از جا برخاست و برای استقبال از او لبخند زد.
هوش مصنوعی: وقتی از او پرسید که آیا از حد خود فراتر رفتهای، او به قدری در دلش مهر و محبتش را افکنده بود که همه چیز را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: وقتی که او صدای بلبلی را شنید، پارچهای نرم و لطیف از جنس اطلس به سمت او پرتاب کرد.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که شخصی در حال آماده شدن برای مقابله با چالشها و مشکلات است. او لباس خاصی را که مخصوص روز جنگ و مبارزه است، به تن دارد و در عین حال نیز احساس میکند که این لباس برایش مناسب و راحت نیست و ممکن است حس کند که او را محدود میکند. این احساس ناهماهنگی بین نیاز برای آمادهسازی و عدم راحتی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: در بالای تنگ، به خاطر زیبایی جسم، زیر یک نوع وسعت قرار گرفته است تا پا در آن جا نگیرد.
هوش مصنوعی: گفت: ای کسی که همیشه وفا و محبت داری، من آمادهام تا هر نوع خدمتی به تو انجام دهم و در هنگام پذیرش تو، دستم را به نشانه احترام بر چشمانم گذاشتم.
هوش مصنوعی: او قدم برداشت و چهره کار را دید، سپس زبانش را در فشار باز کرد.
هوش مصنوعی: از داستانهای دیگران و لطفها و بخششهای آن فرد سخن میگوید.
هوش مصنوعی: از بخیلها و تنگنظرها، حتی برای خنده هم نشانی نمیدهد.
هوش مصنوعی: مانند آتش، شعلهای از وجودش خارج میشود و با هر کلمهای که میگوید، افسانه و جادو را به بیرون میفرستد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.