گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

ز مهر ار تلخیت باید چشیدن

سر از چنبرش نتوانی کشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

بسا تلخا که تو خواهی چشیدن

بسا رنجا که تو خواهی کشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

بسا تلخی که من خواهم چشیدن

بسا سختی که من خواهم کشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ

 

هر آن دردی که تو خواهی کشیدن

هر آن تلخی که تو خواهی چشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن به‌گوى رامین را

 

به آید مردن از خواری کشیدن

صبوری کردن و تلخی چشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را

 

چه دیدم زان همه سختی کشیدن

چه دیدم زان همه تلخی چشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۲ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

به جان این زهر نتوانم چشیدن

به دل این بار نتوانم کشیدن

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

ولی تب کرده را حلوا چشیدن

نَیَرزد سال‌ها صفرا کشیدن

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۱ - پاسخ دادن شیرین خسرو را

 

چو زر پالودم از گرمی کشیدن

فسردم چون یخ از سردی چشیدن

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

کنون بنهادم از سر سر‌کشیدن

ترا از لعل گل شکّر چشیدن

عطار
 

محتشم کاشانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶۷

 

از لطف تو سهل است کرم ورزیدن

چشم از گنه بی گنهان پوشیدن

دعوی نکنم که بی گناهم اما

دارم گنهی که می‌توان بخشیدن

محتشم کاشانی