سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۳ - فیالهدایة
قوم این روزگار گرچه خوشند
چون مگس شوخ چشم و دیده کشند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۷۹ - فی الحذر عنالقدر
گردنانی که با خدای خوشند
حکم را بُختیان بارکشند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۱۳ - اندر طلب بهشت به سالوسی
وآن خرانی که بارِ گل بکشند
شربت صرف کار دل بچشند
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب التاسع فیالحکمة والامثال و مثالب شعراءالمدّعین ومذّمةالاطباء والمنجّمین » بخش ۳۹ - در مذمّت خدمت مخلوق گوید
وان کسانی که بارِ خلق کشند
زان عمل سال و ماه شاد و گشند
مهستی گنجوی » رباعیات » رباعی شمارۀ ۷۵
شب را چه خبر که عاشقان می چه کشند
وز جام بلا چگونه می زهر چشند
ار راز نهان کنند غمشان بکشد
ور فاش کنند مردمانش بکشند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
میانجی که باشد؟ که بس بیهشند
وگر راست خواهی، میانجیکُشند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱۶ - پیکار اسکندر با لشگر زنگبار
بفرمود تا داغشان برکشند
حبش زین سبب داغ بر آتشند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۷ - نشستن اسکندر بر جای دارا
سیاهان مغرب که زنگی فشند
به صفرای آن زعفران دلخوشند
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۳ - افسانهٔ نانوای بینوا و توانگری وی به طالع پسر
رعیت ز دادت چنان دلخوشند
که گر جان بخواهی به پیشت کشند
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۵۸ - مقالت بیستم در وقاحت ابنای عصر
گر ز لبی شربت شیرین چشند
دست به شیرینه به رویش کشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۹۸ - در بیان این حدیث کی ان لربکم فی ایام دهرکم نفحات الا فتعر ضوا لها
در ترازو هر دو را یکسان کشند
زانک آن هر دو چو جسم و جان خوشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱ - سر آغاز
قسم باطل باطلان را میکشند
باقیان از باقیان هم سرخوشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
از پی طاق و طرم خواری کشند
بر امید عز در خواری خوشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶۰ - تتمهٔ نصیحت رسول علیه السلام بیمار را
تا عذاب آخرت اینجا کشند
گربزند و عاقل و ساحروشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۷۸ - فریفتن منافقان پیغامبر را علیه السلام تا به مسجد ضرارش برند
تا جهودی را ز شام اینجا کشند
که بوعظ او جهودان سرخوشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۱۳ - برخاستن مخالفت و عداوت از میان انصار به برکات رسول علیه السلام
بلک سوی عاجزان چینه کشند
بی خلاف و کینه آن مرغان خوشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹ - افتادن شغال در خُم رنگ و رنگین شدن و دعوی طاوسی کردن میان شغالان
که التفات خلق سوی خود کشند
که خوشیم و از درون بس ناخوشند
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲ - حکایت آن صیادی کی خویشتن در گیاه پیچیده بود و دستهٔ گل و لاله را کلهوار به سر فرو کشیده تا مرغان او را گیاه پندارند و آن مرغ زیرک بوی برد اندکی کی این آدمیست کی برین شکل گیاه ندیدم اما هم تمام بوی نبرد به افسون او مغرور شد زیرا در ادراک اول قاطعی نداشت در ادراک مکر دوم قاطعی داشت و هو الحرص و الطمع لا سیما عند فرط الحاجة و الفقر قال النبی صلی الله علیه و سلم کاد الفقر ان یکون کفرا
کودکان گرچه که در بازی خوشند
شب کشانشان سوی خانه میکشند
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۶ - حکایت دانشمند
به صورت کسانی که مردم وشند
چو صورت همان به که دم در کشند