گنجور

فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۷

 

فریدون بریشان زبان برگشاد

که خرم زئید ای دلیران و شاد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۷

 

چو بر تخت بنشست پیروز و شاد

در گنجهای کهن برگشاد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۳

 

به یک هفته زان گونه بودند شاد

به هشتم در گنجها برگشاد

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۹

 

در بسته زندانها برگشاد

ازو شادمان بخت و او نیز شاد

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن

 

بزیر آمد و دست ورقه گشاد

سوی لشکر خویس رفتند شاد

عیوقی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۴ - رفتن شاه شام به دیدن گلشاه

 

بزد خیمه و بارها برگشاد

به خیمه درون رفت و بنشست شاد

عیوقی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۶ - پادشاهی شیدسب و جنگ کابل

 

بر اورنگ بنشست شیدسب شاد

به شاهی دَرِ داد و بخشش گشاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۴ - نامه ضحاک به اثرط و خواندن پهلوان گرشاسب را

 

دگر گفت کز گشت چرخیم شاد

که بر ما در شادکامی گشاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۴ - بازگشت گرشاسب و صفت خواسته

 

چنین تا بقنوجش آورد شاد

پس آن گه در گنج ها برگشاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰۶ - پذیره شدن شاه روم گرشاسب را

 

سر هفته با پهلوان شاه شاد

یکی کاخ شاهانه را در گشاد

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۱۷ - رفتن نریمان به توران و دیدن شگفتی‌ها

 

بدین سان دو ماه اندر آن مرز شاد

همی گشت و بسیار درها گشاد

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۹ - نامه نوشتن موبد نزد شهرو و فریفتن به مال

 

کجا درگاه دز بر شاه بگشاد

به دز دَرشُد هم آنگه شاه دلشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

دگر باره زبان از بند بگشاد

سخنها گفت همچون نقش نوشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

همه با شوهرند و با دل شاد

جوانانی چو سرو و مُرد و شمشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۰ - رسیدن ویس و رامین به هم

 

به بالای تو ماند سرو و شمشاد

اگر بر هر دو ماند نقش نوشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۳ - رفتن ویس از مرو شاهجان به کوهستان

 

چو بشنید این سخن آزاده شمشاد

شد از گفتار موبد خرم و شاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۴ - رفتن رامین به همدان به جهت ویس

 

گهی بنشین به پای سرو و شمشاد

به نخچیری چو من می‌کن دلت شاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۴ - آمدن رامین به دز اشکفت دیوان پیش ویس

 

دو دیبا روی چون فرخار و نوشاد

بپیچیده بهم چون سرو و شمشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۲ - مویه کردن ویس بر جدایى رامین

 

نه بالای تو بودش سرو و شمشاد

نه زین شمشاد بودی جان او شاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۵ - رسیدن آذین از ویش به رامین

 

شده هردو به روی یکدگر شاد

چنانک اندر بهاران سرو و شمشاد

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲
۳
۴