فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
ز جود تو همیشه شاد و مستم
تو گویی کیمیا آمد به دستم
باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۹۵
مو آن دلدادهٔ یکتا پرستم
که جام شرک و خودبینی شکستم
منم طاهر که در بزم محبت
محمد را کمینه چاکرستم
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴
بر بسته شد از بستن ماتم دستم
امروز نگویند که من خود هستم
از بیم و امید شادی و غم رستم
برداشتم از جهان دل و بنشستم
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۸
عمری بدو کف دو رخ نگارا خستم
نومیدی جان به درد دل در بستم
اکنون ز نشاط وصل تو برجستم
از پای درافتم ار نگیری دستم
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۹
گفتی خبرت کنم کسی بفرستم
با دل گفتم ز انده دل رستم
من دل همه بر وعده خوبت بستم
شادم کن اگر سزای شادی هستم
امیر معزی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲
مشکن صنما عهد که من توبه شکستم
وز بهر تو در کنج خرابات نشستم
اندر صف خورشیدپرستان شدم اینک
زیرا که میان سخت به زنّار ببستم
پیش تو برم سجده میانبسته به زنّار
[...]
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۱ - باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند
همی گفت هر کس که چندین ستم
چه ماند برین تخمه روستم
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۸
الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم
که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم
مرا فصل بهار نو به روی آورد کار نو
دلم بربود یار نو بشد کار من از دستم
اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی
[...]
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۲۱ - فی تخلص الممدوح و تلخیص الروح
نقش این کارنامه میبستم
تیر بوسید خامه و دستم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۶۴ - حکایت
گفت اینک دو دست خود بستم
هین بگویید چیست در دستم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۱۴ - حکایت در حلم و بردباری نوشیروان
قفس از جور تو چو بشکستم
رستمی تو من از ستم رَستم
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - این غم عشق به پیرانه زیاری جستم
ای پسر تا بمیان پای تو در نگریستم
جز بیک چشم گروگان بر تو نگریستم
زار بگریستنی بود مرا از ره . . . ر
زان گریستن بتو بر درد تو من بگریستم
ببست دانی تو بمعنی و بصورت یکروز
[...]
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۷
آخر در زهد و توبه دربستم
وز بند قبول آن و این رستم
بر پردهٔ چنگ پرده بدریدم
وز بادهٔ ناب توبه بشکستم
با آن بت کمزن مقامر دل
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۶ - از دوستی سیم گرمابه خواهد
دوش در خواب دیو شهوت را
زیور دختری گسستستم
بیشک امروز شحنهٔ احداث
خواهد انصاف و من تهیدستم
جز به سعی تو دفع میناید
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۳۸ - در عذر غیبت از مجلس مخدوم
من بدعهد را چه میگویی
هرچه گویی سزای آن هستم
حاکم ار جرم من بود مردم
داور ار لطف تو بود جستم
لطف باری بریده باد از من
[...]
حمیدالدین بلخی » مقامات حمیدی » المقامة الرابعة - فی الربیع
از گفتن سرّ تو دهان بر بستم
هر چند که دهزبان چو سوسن هستم
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۲- سورة البقره » بخش ۱۷۱ - ۵۳ - النوبة الثالثة
گر در مستی حمایلت بشکستم
صد گوی زرین بدل خرم بفرستم
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۲- سورة یوسف- مکیة » ۲ - النوبة الثالثة
گر در مستی حمائلت بگسستم
صد گوی زرین بدل خرم بفرستم
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۴۸- سورة الفتح - مدنیة » ۲ - النوبة الثالثة
وصل آمد و ز بیم جدایی رستم
با دلبر خود بکام دل بنشستم
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴ - آمرزش خواستن
اگر دین دارم و گر بتپرستم
بیامرزم به هر نوعی که هستم