آخر در زهد و توبه دربستم
وز بند قبول آن و این رستم
بر پردهٔ چنگ پرده بدریدم
وز بادهٔ ناب توبه بشکستم
با آن بت کمزن مقامر دل
در کنج قمارخانه بنشستم
چون نوبت حسن پنج کرد آن بت
زنار چهارگانه بربستم
از رخصت عشق رخنهای جستم
وز عادت مادر و پدر جستم
چون پای بلا به جور بگشادم
بیباده مباد یک نفس دستم
در بتکده گاه موئمن گبرم
در مصطبه گاه عاقل مستم
دستم ز زبان خصم کوته شد
کامروز چنان که گویدم هستم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از مرحلهای از زندگیاش سخن میگوید که به دنبال زهد و توبه بوده، اما از آن بازگشته و به لذتهای دنيوی روی آورده است. او در ابتدا توبه کرده و از بندهای این دنیا جدا شده بود، اما سپس به جایی میرسد که از توبه خود میکاهد و به قمارخانه میرود. او با عشق به معشوقهاش، از قوانین و عادات خانوادگی خود فرار میکند و به شوق عشق، از بلاها و مشکلات رهایی مییابد. شاعر در نهایت به حالتی میرسد که نه تنها در بزم معشوق غرق شده، بلکه به همان زندگی ای که روزی آن را ترک کرده بود، بازگشته است.در اینجا او از دستانش و آنچه از زبانش میگذرد صحبت میکند و تصریح میکند که اکنون همانطور که هست، زندگی میکند.
هوش مصنوعی: در نهایت، با ترک دنیا و بازگشت به خودم، خود را از پذیرش دوگانگیها رها کردهام و به یک تصمیم قطعی رسیدهام.
هوش مصنوعی: من پردهٔ موسیقی را پاره کردم و از شراب ناب توبهام را شکستم.
هوش مصنوعی: با آن معشوق، دل را در بازی قمار میزنم و در گوشهای از قمارخانه نشستهام.
هوش مصنوعی: زمانی که نوبت زیبایی و لطف فرا رسید، من آن زن زیبای با زنجیرهای چهارگانه را رها کردم.
هوش مصنوعی: به خاطر عشق، از محدودیتهای زندگی فرار کردم و از عادات پدر و مادر خود رها شدم.
هوش مصنوعی: زمانی که در برابر مصیبتها و مشکلات قرار گرفتم، امیدوارم که حتی برای یک لحظه هم از رنج و درد دور نشوم.
هوش مصنوعی: در مکانی که بت پرستها گرد هم آمدهاند، من مانند یک مؤمن مینشینم و در جایگاه عاقلان، حالت مستی را تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: امروز به گونهای صحبت کردم که زبان حریفم بسته شد و نتوانست چیزی بگوید، همانطور که من پیشتر بیان کرده بودم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از عشق تو من به دیر بنشستم
زنار مغانهٔ بر میان بستم
چون حلقهٔ زلف توست زناری
زنار چرا همیشه نپرستم
گر دین و دلم ز دست شد شاید
[...]
شکر گویم که باز سر مستم
توبه کردم و لیک بشکستم
از سر کاینات خاستهام
بر در می فروش بنشستم
زندهٔ جاودان از آن گشتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.