سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸ - آغاز داستان فرامرز پور رستم زال و بانو گشسب خواهر او
فرامرز زان صورت از دست شد
ز جام می عاشقی مست شد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵۰ - جنگ دوم اسکندر با روسیان
به زخمی دگر با زمین پست شد
چنین چند گردنکش از دست شد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۸ - گفتار حکیم هند با اسکندر
از آن باده هندو چنان مست شد
که یکباره شمشیرش از دست شد
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » ...
شاه از و القصه مست مست شد
و ز بلای عشق او از دست شد
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید
اهل راز آنست بی می مست شد
او به پیش عارفان پابست شد
عطار » مصیبت نامه » بخش چهاردهم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل
نیم عقلی داشت پاک از دست شد
نیم جانی داشت مست مست شد
عطار » مصیبت نامه » بخش سی و نهم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل
آن قدح چون نوش کرد از دست شد
مست بود از عشق کلی مست شد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۶ - حکایت مشورت کردن خدای تعالی در ایجاد خلق
مطلع بر نقش هر که هست شد
پیش از آن کین نفس کل پابست شد
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶۴ - حکایت آن زنی کی فرزندش نمیزیست بنالید جواب آمد کی آن عوض ریاضت تست و به جای جهاد مجاهدانست ترا
حاصل آن زن دید آن را مست شد
زان تجلی آن ضعیف از دست شد
سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع » بخش ۲ - حکایت در این معنی
بلندی از آن یافت کاو پست شد
در نیستی کوفت تا هست شد
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۹ - رسیدن سام به ایوان و دیدن صورت پریدخت را
چنان از می عشق سرمست شد
که از پای افتاد و از دست شد
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۱ - دیدن سام، قلواد و رفتن از عقب او
دلم از می عاشقی مست شد
مگر دستگیری که از دست شد
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۷ - زفاف نمودن سام با پریدخت و مجلس آراستن به روی او
جو سام یل از لعل او مست شد
برو دیو شهوت زبردست شد
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۰
دل با خیال آن لب میگون ز دست شد
ای عاقلان کناره که دیوانه مست شد
نتوان به کنج صبر نشستن چنین که یار
برخاست باز و فتنه اهل نشست شد
از طرف باغ ناله بلبل نمی رسد
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۹
نقد دلم چو غنچه به مستی ز دست شد
دست و دلش گشاده شود هرکه مست شد
تسلیم شو که جان به طپیدن نمیبرد
صیدی که در کمند بلا پای بست شد
تا آتش جمال تو مجلس فروز گشت
[...]
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶
ساقی چه شد که جمله جهان می پرست شد
این خود چه باده بود که ذرات مست شد
این روچه روی بود که یک جلوه چونکه کرد
عالم که نیست بود از آن جلوه هست شد
هشیار کی شود بجهان تا ابد دگر
[...]