گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۴۱ - در صفت نی

 

اگر بادی برو جست از نزاری

برون آمد ازو صد بانگ و زاری

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۴۲ - در صفت بربط

 

نبودی در رگش خون از نزاری

ولیکن جوی خون راندی بزاری

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان

 

تنی چون شوشهٔ زر از نزاری

فرو مانده بصد سختی و زاری

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

چنان گشت آن سمنبر از نزاری

که بروی خون گرستندی بزاری

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

ز دروازه برون باشد مزاری

ز لطف ساکنانش مرغزاری

ابن یمین
 

صوفی محمد هروی » دیوان اطعمه » بخش ۶۸

 

اگر تو در غم یاری شبی به روز آری

به هیچ باب دل عاشقان نیازاری

صوفی محمد هروی
 

کلیم » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۵ - تعریف قحط دکن

 

بیک سرزنده شد روشن هزاری

چو آن شمعی که سوزد بر مزاری

کلیم
 

قدسی مشهدی » مطالع و متفرقات » شمارهٔ ۴۵

 

ندیدم در چمن هرچند گردیدم سر خاری

کزو در سینه مجروح بلبل نیست آزاری

نه بزم‌آرای را بینم، نه صاحب باغ را دانم

شرابی نوشم از جامی، گلی چینم ز گلزاری

قدسی مشهدی
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۴۰۸

 

چنان زارم که از فرط نزاری

نه از من ناله می آید نه زاری

به کوی فایز ار آید دهد جان

نوای مرغ زار از مرغزاری

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » نسخه بدلهای دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۲۷

 

چنان زارم که از فرط نزاری

نه از من ناله می آید نه زاری

به گوش فایز ار آید دهد جان

نوای مرغ زار از مرغزاری

فایز