فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
جدایی بر رخانش زرگری کرد
ولیکن چشم او را جوهری کرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۶ - نامه نوشتین رامین به ویس و بیزارى نمودن
هوا پشت مرا چون چنبری کرد
زمانه گفتی از من دیگری کرد
عطار » اسرارنامه » بخش نوزدهم » بخش ۹ - الحکایه و التمثیل
به مکر آن گاو کز زر سامری کرد
سجود آن گاو را خلق از خری کرد
ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶
تا سنبل تر بر سمنت جلوه گری کرد
بس غالیه سائی که نسیم سحری کرد
در معرض بالای بلندت بسوی سرو
هر کس که نظر کرد ز کوته نظری کرد
زد با دهنت غنچه ز خود لاف و از اینروی
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۱۶ - در صفت و نسب زلیخا که مغرب از طلوع آفتاب جمالش مشرق گشته بود بلکه به هزار درجه از آن گذشته
به زیور خود که وصف آن پری کرد
که زیور را جمالش زیوری کرد
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۵ - در دست از دهن باز داشتن زنان مصر و زبان طعن بر زلیخا کشیدن و به تیغ غیرت عشق دست و زبان ایشان بریدن
میانش را که با مو همبری کرد
ز زرین منطقه زیورگری کرد
اسیری لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۵
چو حسن روی او جلوه گری کرد
ز فکر دین و دل ما را بری کرد
دل و جان را بغارت داد عاشق
چو با سودای عشقش همسری کرد
بدین ماست مؤمن آنکه عمری
[...]
وحشی بافقی » ناظر و منظور » مثقب خامه را بر گوهر نهادن و رشتههای گوهر معنی را ترتیب دادن در ایثار تاجداری که گوهر ذاتش باعث دریای آفرینش است و جوهر صفاتش منشاء فیض ارباب بینش است
چو رو در قبلهٔ دین پروری کرد
به دوران دعوی پیغمبری کرد
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۵ - در چگونگی شبی که پیغمبر بر آسمان بر شد
گذر بردار شرع مشتری کرد
به احکام خود او را رهبری کرد
وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۳۸ - در بیان وصل و هجران نکویان و رفتن شیرین به تماشای بیستون
کدام استاد این افسونگری کرد ؟
که این افسون به کار آن پری کرد ؟
رضیالدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸
صبا هر گاه وصف آن پری کرد
همه آفاق مهر و مشتری کرد
بدست آورده بودم دامنش را
و لیکن طالع خشکم تری کرد
دلم برد و رهم بست و سرم داد
[...]
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۱۳ - آمدن شاهزاده بر سر دختر و منع نمودن او را بار دیگر
ز هر آلایشی خود را بری کرد
لباس عمرش آتش گازری کرد
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰
نه او روزی دو، ترک بد سری کرد
نه یک شب طالعم نیک اختری کرد
نه روی دولتم دیدار بگشود
نه یکبارم سعادت رهبری کرد
نه مرگم از غم هجران رهانید
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱
بحمدالله که کوکب یاوری کرد
مهم زین صید غم یادآوری کرد
پس از دوری که در حرمان به سر شد
به سر وقت منش دل رهبری کرد
مهی کز وی تطاول رفت و تقصیر
[...]