فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۷ - سرزنش کردن موبد ویس را
مرا گوید به آتش بر گذر کن
جهان را از تن پاکت خبر کن
قطران تبریزی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۴
ای دل ترا بگفتم کز عاشقی حذر کن
بگذار نیکوان را وز مهرشان گذر کن
چون روی خوب بینی دیده فراز هم نه
چون تیر عشق بارد شرم و خرد سپر کن
فرمان من نبردی فرجام خود نجستی
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۴
ای باد به کوی او گذر کن
معشوق مرا ز من خبر کن
با دلبر من بگو که جانا
در عاشق خود یکی نظر کن
چوبی که ز هجر تو بود خشک
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۵
غلاما خیز و ساقی را خبر کن
که جیش شب گذشت و باده در کن
چو مستان خفته انداز بادهٔ شام
صبوحی لعلشان صبح و سحر کن
به باغ صبح در هنگام نوروز
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۶
غریب و عاشقم بر من نظر کن
به نزد عاشقان یک شب گذر کن
ببین آن روی زرد و چشم گریان
ز بد عهدی دل خود را خبر کن
ترا رخصت که داد ای مهر پرور
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۸ - فصل فی ذکرالعشق و فضیلته و صفةالعشق والعاشق والمعشوق ذکرُالعشق یُریح القلوب و یُزیل الکروب
عزم خشکی بر اسب و بر خر کن
چون به دریا رسی قدم سر کن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۵ - در سیاست پادشاه
کعبه را از بتان مطهّر کن
شمع توحید را منوّر کن
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۵ - در سیاست پادشاه
قصد هندوستان کافر کن
گل این بام و بوم ششدر کن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز
مگو شکر، حکایت مختصر کن
چو گفتی سوی خوزستان گذر کن
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۴ - پاسخ دادن خسرو شیرین را
اگر خواهی حسابم را دگر کن
ره نزدیک را نزدیکتر کن
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی
فرقم ز گلاب اشک تر کن
عطرم ز شمامهٔ جگر کن
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - در مدح احمد عمر گفته از غزنین فرستاد
ای باد سپیده دم سفر کن
یک چند رفیقی قمر کن
با نغمت زهره همنفس باش
درصورت مشتری نظر کن
از خاک بهشت بوی بردار
[...]
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۴
گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کن
ما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کن
سرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیا
گر راه بین راهی در حال ما نظر کن
تا کی نهفته داری در زیر دلق زنار
[...]
عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام
ازین تاریکدان خیز و گذر کن
بدار الملک ربّانی سفر کن
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
الا ای باد شبگیری گذر کن
ز من آن ترک یغما را خبر کن
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۹) حکایت شبلی با ابلیس در عرفات
ز جُرم و ناکسی من گذر کن
به فضلت در من ناکس نظر کن
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
که ای مهتر ازین زندان گذر کن
بدارالملک روحانی سفر کن
عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم
ترا دشمن تویی از خودحذر کن
اگر خاکیست در کان تو زر کن