فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
همه تیغها کینه رابر کشیم
به یزدان پناهیم و دم در کشیم
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر شیروی » بخش ۱
پرستندگان راهمه برکشیم
ستمگارگان را به خون درکشیم
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۶
همه یکسره تیغها برکشیم
براریم جوش ار کشند ار کشیم
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۱۱
همه جنگ را تیغها برکشیم
دو روز دگر ار کشند ار کشیم
ایرانشان » بهمننامه » داستان اندر لشکر آراستن شاه بهمن به رزم فرامرز به کین اسفندیار » بخش ۳ - نامه نوشتن دستان سام پیش شاه بهمن و پوزش نمودن
از آنجا سپه سوی خاور کشیم
زمین کوه تا کوه لشکر کشیم
ایرانشان » بهمننامه » رفتن شاه بهمن به کشمیر به طلب دختران و خواهران فرامرز » بخش ۹ - رفتن پشوتن به مهمانی تیبال و کشتن بانوگشسب پشوتن را
ور ایدونک ما هر دو سر درکشیم
همان چادر ننگ بر سر کشیم
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۵ - رزم رستم تور با لشکر شاه بهمن و به هزیمت شدن لشکر شاه بهمن
از ایدر سوی گنج لشکر کشیم
ز خاک آن نهانی گهر برکشیم
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۶
خیز تا دامن ز چرخ هفتمین برتر کشیم
هفت کشور را به دور ساغری اندر کشیم
هفت گردون مختصر باشد به پیش مرد عشق
شاید ار دامن ز کون مختصر برتر کشیم
نفس ما خصمی عظیم اندر نهاد راه ماست
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۸ - رسیدن اسکندر به کشور روس
چو دست از سنان سوی خنجر کشیم
بداندیش را دام در سر کشیم
کمالالدین اسماعیل » ترکیبات » شمارهٔ ۱۳ - وله ایضاً فی مرثیة المولی صدرالدّین عمر الخجندی رحمه الله
خیزید تا غریو بعیّوق بر کشیم
فریاد دردناک ز سوز جگر کشیم
از دیده آب گرم فشانیم همچو شمع
وز سینه باد سرد چو وقت سحر کشیم
این اشک گرم رو را سر در جهان نهیم
[...]
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷۵
صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم
وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم
نذر و فتوح صومعه در وجه می نهیم
دلق ریا به آب خرابات برکشیم
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۷۸ - به ختم پنجمین انگشت از پنجه ا ین کتب پنجگانه که دست قوی بازوان را تاب می دهد به خاتم خاتمه
که تا پنبه از گوش دل برکشیم
همه گوش گردیم و دم درکشیم
صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸۸۱
تا کی به ذوق نشأه می دردسر کشیم؟
تلخی ز بحر چند برای گهر کشیم؟
تیر ترا ز سینه کشیدن نه کار ماست
آهی مگر به قوت عجز از جگر کشیم
قانع ز گل نه ایم به بویی چو عندلیب
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۴ - عریضه فرستادن محمد نظربی به ولایت بلخ به حضرت سبحانقلی خان و شنیدن خان جنت آشیان مخالفت نمودن او را بعد از آن غازی بی و الله بردی را با سپاه بیکران فرمودن آنها را رفته بیگاهی خودها را به ولایت قرشی انداخته محمد نظربی را بسته فرستادن گذشته به ولایت بایسون رفته لشکر بلخ را شکست داده به فتح و نصرت تمام گشته آمدن
بگفتند اگر زین سفر سرکشیم
لباس نکونامی از برکشیم
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۳۸ - روز عاشورا و حالات اصحاب آن حضرت
روبهان را پوست از سر برکشیم
جمله را در خاک و خاکستر کشیم
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۴ - به میدان آمدن شاه بی سپاه از بهر اتمام حجت
بگو تا بدانجا سپه برکشیم
زخصمت به شمشیر کیفر کشیم