تا کی به ذوق نشأه می دردسر کشیم؟
تلخی ز بحر چند برای گهر کشیم؟
تیر ترا ز سینه کشیدن نه کار ماست
آهی مگر به قوت عجز از جگر کشیم
قانع ز گل نه ایم به بویی چو عندلیب
ما سرو را چو فاخته در زیر پر کشیم
زان پیش کافتاب حوادث شود بلند
خود را ز خم به سایه کوه و کمر کشیم
کو بخت تا لباس گل آلود جسم را
در چشمه سار تیغ به آب گهر کشیم
خون مرده است در تن ما از فسردگی
منت چه لازم است که از نیشتر کشیم؟
از اشک شمع، دامن فانوس تر شود
در محفلی که رشته ز عقد گهر کشیم
تنگ است جا بر آن سگ کو از وجود ما
صائب بیا که رخت به جای دگر کشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق و دردهای درونی خود میپردازد. او از رنجها و دشواریهای زندگی سخن میگوید و به این نکته اشاره میکند که تحمل تلخیها و مشکلات، بخشی از مسیر زندگی است. شاعر همچنین به ناتوانی در رهایی از این دردها اشاره میکند و بیان میکند که به دنبال زیباییهایی مانند گل و سرو است، اما این زیباییها نمیتوانند تمام دردها را برطرف کنند. او از عدم رضایت از وضعیت موجود و خواستههایش برای بهبود وضعیت زندگی سخن میگوید و به نوعی دعوت میکند که از این فضا و موقعیت خارج شوند. در نهایت، شاعر از فضای سنگین و تنگ زندگی ابراز نارضایتی میکند و خواستار تغییر وضعیت است.
هوش مصنوعی: تا کی باید به خاطر لذت و خوشی، خود را به زحمت بیندازیم؟ چرا باید از دل دریا تلخیها را برای به دست آوردن جواهرات بکشیم؟
هوش مصنوعی: ما توانایی این را نداریم که تیر تو را از سینهات بیرون بکشیم، جز اینکه از عمق ناتوانیمان آهی بکشیم.
هوش مصنوعی: ما به بوی گل راضی نیستیم و مانند پرندهای خوشصدا، سرو را زیر بال خود میکشیم.
هوش مصنوعی: قبل از آن که خورشید حوادث بر افرازده شود، ما خود را از خمیدگی به سایه کوه و دشت میکشیم.
هوش مصنوعی: بختی را دریاب که بتوانیم لباس کثیف جسم را در چشمهساری با تیغ از آب گلخیز بشوییم.
هوش مصنوعی: خون دیگر در بدن ما زندگی و شادابی ندارد؛ چون از ناامیدی و تلخی به شدت رنج میبریم. چه نیازی است که بیشتر خود را آزار دهیم؟
هوش مصنوعی: وقتی که شمع میسوزد و اشکهایش سرازیر میشود، باعث میشود که نور فانوس نیز در آن فضای خاص بیشتر و زیباتر به چشم بیاید. این جمله نشاندهندهٔ تأثیر احساسات و زیباییهای درونی بر محیطی است که در آن هستیم، به ویژه زمانی که در جمعی قرار میگیریم که ارزشهای گرانبهایی را با هم به اشتراک میگذاریم.
هوش مصنوعی: جای آن سگ که به خاطر وجود ما در تنگناست، بسیار محدود است. بیایید که بار خود را به مکانی دیگر منتقل کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خیزید تا غریو بعیّوق بر کشیم
فریاد دردناک ز سوز جگر کشیم
از دیده آب گرم فشانیم همچو شمع
وز سینه باد سرد چو وقت سحر کشیم
این اشک گرم رو را سر در جهان نهیم
[...]
صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم
وین نقش زرق را خط بطلان به سر کشیم
نذر و فتوح صومعه در وجه مینهیم
دلق ریا به آب خرابات برکشیم
فردا اگر نه روضه رضوان به ما دهند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.