فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۷
دگر باره چون شد به خواب اندرون
ز تاریکی آن اژدها شد برون
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کیکاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۱۰
چکانی سه قطره به چشم اندرون
شود تیرگی پاک با خون برون
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۶
یکی جشن باشد به روم اندرون
که مرد و زن و کودک آید برون
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۹ - داستان کسری با بوزرجمهر
سه دُرست رخشان به درج اندرون
غلافش بود ز آنچ گفتم برون
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۴۲
شد آن شیر کپی به چشمه درون
به غلتید و برخاست و آمد برون
عنصری » ابیات پراکندهٔ مثنویها » بحر متقارب » شمارهٔ ۷۶
هر آنجا که پاره شد از در درون
شود استواری ز روزن برون
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
ز منزل تو تا رفته باشی برون
بود منزل من به خاک اندرون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو
دوصد بار اگر مس به آتش درون
گذاری ازو زر نیاید برون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۴ - نکوهش مذهب دهریان
نگه میکنند آنچه هست از برون
ندارند دیدارِ چشم درون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۶ - پرسش های دیگر از برهمن
بفرمود پس تا درخت از درون
بکافند و زو آدم آمد برون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۵۱ - دیگر جزیره که آن رامنی خوانند
پس آن مرغ تا بچه آرد برون
نهد خایه از گرد خانه درون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۷۹ - آمدن دختر قیصر به دیدار گرشاسب
بدان کان کمان آهنست اندرون
دگر چوب و توز و پیست از برون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۲ - ساختن شهر زرنج
چو آتش کنی زیر دامن درون
رسد دود زود از گریبان برون
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۹۹ - برون آوردن شاه قیروان لشگر به جنگ
کسی رست کاو شد به شهر اندرون
دگر کشته شد آنکه ماند از برون
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را
مر این ها که بینی به شهر اندرون
نیاریم از شهر رفتن برون
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷ - کشتن عباس هامان پسر هیتال شاه را گوید
کش از دم همی آتش آمد برون
نیارست از بیم رفتن درون
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷۱ - رفتن شهریار در قلعه مضراب دیو و آزاد کردن دلارام گوید
مر این ماه را چون کشیدی برون
ازین چاه تیره به قلعه درون