سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷۵ - سؤال کردن برهمن
سواری شنیدم که چون برنشست
شد از دست و افتاد بر سر نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۱ - رفتن فرامرز به هندوستان و نشاندن دستور در مرز خرگاه و نامه نوشتن به رای هند
نهادند بر کرسی زر نشست
کمر بر میان دست بر نشست
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۲۱ - زخم زدن ارهنگ بانو گشسپ را گوید
همه گرد آن شهر لشکر نشست
همه دشت در خون و خنجر نشست
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۸۵ - آگاهی یافتن کوش از گرفتار شدن ضحّاک بر دست فریدون و گریختن کوش
چو شب گشت با ویژگان برنشست
گریزان به دریای چین درنشست
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۶
اکفی الکفاة مشرق و مغرب رشید دین
کامد فلک به زیر و محلش ز بر نشست
چون خیزران دو تا شد تا بار همتش
بر پشت قبه فلک شیشه گر نشست
وی چون ز شرطه سوی حرم شد کلیم وار
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۸۶ - باز آمدن سام به درگاه فغفوره
سبک سام بر پیلپیکر نشست
سپه را بفرمود تا برنشست
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۰۵ - خواب دیدن تمرتاش سام را و ترک بتپرستی نمودن
پری دخت در هودج زر نشست
تمرتاش هم بر تکاور نشست
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۲۰۵ - نشستن سام بر تخت فغفور شاه چین
شنید این روان سام یل برنشست
پریدخت در هوج زر نشست
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲۱
تا عرق از می بر آن رخسار جان پرور نشست
در بهشت از جوش دعوی چشمه کوثر نشست
رو نگردانید خال از روی آتشناک او
این سپند از خیرگی در دیده مجمر نشست
تا به مژگان آن نگاه گرم در دل جای کرد
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۷
در دامت آن غبار که بر بال و پر نشست
شد توتیای بینش و در چشم تر نشست
صبحش نوید دولت بیدار می دهد
خورشید طالعی که شبی بیشتر نشست
پروانه چراغ دل روشن من است
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۱
از رفتنش به خاک چمن تا کمر نشست
گلشن ز جوش لاله به خون جگر نشست
رنگ پریده ام چو ز شرم رخت گداخت
شبنم شد و به عارض گلبرگ تر نشست
از آب آهن است سرشکم برنده تر
[...]
صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۴۴ - در بیان افتادن چهار دست
آمد اندر مشک او تا پر نشست
بر جگر عباس را خنجر نشست
ملکالشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۶۵ - فرشتهٔ عشق
خدنگشبهدلخوردوتاپرنشست
فرشته بدان خانه اندر نشست