×
فردوسی » شاهنامه » داستان سیاوش » بخش ۱۴
نداد ایچ پاسخ مر او را ز شرم
فرو ریخت از دیدگان آب گرم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
پس اندر سواران برفتند گرم
که بر پشت رستم بدرند چرم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » داستان اکوان دیو » داستان اکوان دیو
نبودی بگیتی چنین کهترم
که هزمان بدو دیو و پیل اشکرم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۱
ز میرین به هر گوهری بگذرم
به تیغ و به گنج درم برترم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳ - سخن دقیقی
به شاه کیان گفت پیغمبرم
سوی تو خرد رهنمون آورم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۱ - سخن دقیقی
سواری جهاندیده نامش کهرم
رسیده بسی بر سرش سرد و گرم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی
که گفتی بسوزد همی لشکرم
کنون برفروزد همی کشورم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲
سپهبد تو باشی به هر کشورم
ز فرمان تو یک زمان نگذرم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۴
همیشه دلت مهربان باد و گرم
پر از شرم جان لب پر آوای نرم
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲
همی گفت بد روز و بد اخترم
ببارید آتش همی بر سرم
۱ بیت
تعداد کل نتایج: ۱۶۳۰