سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۶ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت اول
به دل گفت از کودک نو رسید
به سر بر بلاهم بخواهد رسید
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۱ - نامه فرستادن شهریار به نزدیک فرانک گوید
چو نامه بنزد فرانک رسید
ازین نامه اش نیش بر رگ رسید
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۳ - گریختن کنعان از کوش و رفتن پیش ضحاک
چو نزدیک بیت المقدس رسید
خبر زو به ضحّاک جادو رسید
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶ - التمثیل فی شأن من کان فی هذه اعمی فهو فیالآخرة اعمی جماعة العمیان و احوال الفیل
آنکه دستش بسوی گوش رسید
دیگری حال پیل ازو پرسید
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح قدر طغان خان
پادشاه جهان ز راه رسید
ملک نو شد چو پادشاه رسید
شاه شاهان قدر طغان خاقان
از سفر با کمال و جاه رسید
فتح بر عطف زین ببسته برفت
[...]
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ
یکی از خواجهٔ جُندی بپرسید
که تو به یا سگی وز کس نترسید
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه
کسی بعد از نماز از وی بپرسید
که جانت در نماز از حق نترسید
ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۲ - داستان زن پسر با خسرو و معشوق
کار من بیچاره بدانجای رسید
کز یا رب من ترا بباید ترسید
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۵ - الشریعة
هر چند به عقل راه می شاید دید
بی رهبر شرع کس به جایی نرسید
سرگردان بود عقل بی رهبر شرع
سردار وجود شد چو در شرع رسید
امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح فخرالملک
یا ساقی الصبوح که پیک صبا رسید
در دور دولت آی که نوبت بما رسید
خورشید را طلوع شد از معجر کلیم
گر همدم مسیح نسیم صبا رسید
صبح دوم که زنده کند مرده را بدم
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۳۲ - قصهٔ هلال کی بندهٔ مخلص بود خدای را صاحب بصیرت بیتقلید پنهان شده در بندگی مخلوقان جهت مصلحت نه از عجز چنانک لقمان و یوسف از روی ظاهر و غیر ایشان بندهٔ سایس بود امیری را و آن امیر مسلمان بود اما چشم بسته داند اعمی که مادری دارد لیک چونی بوهم در نارد اگر با این دانش تعظیم این مادر کند ممکن بود کی از عمی خلاص یابد کی اذا اراد الله به عبد خیرا فتح عینی قلبه لیبصره بهما الغیب این راه ز زندگی دل حاصل کن کین زندگی تن صفت حیوانست
آنچنان کان خواجه را مهمان رسید
خواجه از ایام و سالش بر رسید
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۳۰ - باز گستاخی و حسد کردن مریدان بعد از آنکه توبه و استغفار کرده بودند
دشمن خرد نیست زو ترسید
مکر او را ز رهروان پرسید
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۴۳ - در بیان آنکه چون اولیا را دیده باز شود نشانش آن باشد که صورت غیبی ببینند به چشم سر و آوازها شنوند به گوش سر چنانکه اهل جسم در خواب شهرها و باغها و مردم گوناگون میبینند، اولیاء نیز در بیداری خواب بینند همچو مریم که جبرئیل را بیدار به صورت جوانی دید و لوط علیهالسلام فرشتگان را به صورت امردان و همچنان جمله به صور مختلفه مشاهده کردند
کرد اشارت کز ین پسر پرسید
بد مگویید اگر خداترسید
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۶۳ - در تفسیر و هو معکم اینما کنتم و نحن اقرب الیه من حبل الورید و فی انفسکم افلا تبصرون و من عرف نفسه فقد عرف ربه و قلوب العارفین خزائن اللّه.
مفلس و بینوا بمصر رسید
کس بنانی ورا نمیپرسید
شاه نعمتالله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۱
آب حیات از لب ساقی به ما رسید
این مرحمت نگر که به ما از خدا رسید
دل دردمند بود ولی یافت صحتی
از دُرد درد او به دل ما دوا رسید
ما دست برده ایم ز شاهان روزگار
[...]
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۷۴ - تعزیت نامه ارسطو به مادر اسکندر
نه از نادرستان شکستن رسید
نه از ناکسان زخم دستش رسید
ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸
در علم و عمل هرکه مکمل گردید
گویند که چون مرد به مطلب برسید
ما چون به خدا رسیم کاندیشه ما
هرچند که جان داد جایی نرسید
صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴
چون صبح عید هفتم ماه رجب رسید
از شش طرف نوید هزاران طرب رسید
دل گفت جان به مقدم او کن فدا که باز
غارتگر عجم شه ی ترکان عرب رسید
سرگرم قتل کیست که چون مهر بامداد
[...]