گنجور

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۱ - نامه فرستادن شهریار به نزدیک فرانک گوید

 

چو نامه بنزد فرانک رسید

ازین نامه اش نیش بر رگ رسید

عثمان مختاری
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۷۳ - گریختن کنعان از کوش و رفتن پیش ضحاک

 

چو نزدیک بیت المقدس رسید

خبر زو به ضحّاک جادو رسید

ایرانشان
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۷ - در مدح قدر طغان خان

 

پادشاه جهان ز راه رسید

ملک نو شد چو پادشاه رسید

شاه شاهان قدر طغان خاقان

از سفر با کمال و جاه رسید

فتح بر عطف زین ببسته برفت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۶) حکایت خواجۀ جندی با سگ

 

یکی از خواجهٔ جُندی بپرسید

که تو به یا سگی وز کس نترسید

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱۰) حکایت دیوانه و نماز جمعه

 

کسی بعد از نماز از وی بپرسید

که جانت در نماز از حق نترسید

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۳۲ - داستان زن پسر با خسرو و معشوق

 

کار من بیچاره بدانجای رسید

کز یا رب من ترا بباید ترسید

ظهیری سمرقندی
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۵ - الشریعة

 

هر چند به عقل راه می شاید دید

بی رهبر شرع کس به جایی نرسید

سرگردان بود عقل بی رهبر شرع

سردار وجود شد چو در شرع رسید

اوحدالدین کرمانی
 

امامی هروی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح فخرالملک

 

یا ساقی الصبوح که پیک صبا رسید

در دور دولت آی که نوبت بما رسید

خورشید را طلوع شد از معجر کلیم

گر همدم مسیح نسیم صبا رسید

صبح دوم که زنده کند مرده را بدم

[...]

امامی هروی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۱

 

آب حیات از لب ساقی به ما رسید

این مرحمت نگر که به ما از خدا رسید

دل دردمند بود ولی یافت صحتی

از دُرد درد او به دل ما دوا رسید

ما دست برده ایم ز شاهان روزگار

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۷۴ - تعزیت نامه ارسطو به مادر اسکندر

 

نه از نادرستان شکستن رسید

نه از ناکسان زخم دستش رسید

جامی
 

ابوالحسن فراهانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۸

 

در علم و عمل هرکه مکمل گردید

گویند که چون مرد به مطلب برسید

ما چون به خدا رسیم کاندیشه ما

هرچند که جان داد جایی نرسید

ابوالحسن فراهانی
 

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۴

 

چون صبح عید هفتم ماه رجب رسید

از شش طرف نوید هزاران طرب رسید

دل گفت جان به مقدم او کن فدا که باز

غارتگر عجم شه ی ترکان عرب رسید

سرگرم قتل کیست که چون مهر بامداد

[...]

صفایی جندقی
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۳۲ - صخر شرید

 

ره‌نوردی مگر از راه رسید

زن او دید و ز حالش پرسید

ملک‌الشعرا بهار