فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
چرا پیشم نیایی از که ترسی
چرا بیمار هجران را نپرسی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست
نبخشایی و از یزدان نترسی
ز حال خستگان خود نپرسی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۴ - نامه نوشتن ویس به پیش رامین
دلا گر عاشقی چندین چه ترسی
ز هر کس چاره و درمان چه پرسی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۸ - ذکر تلاوة قرآن
نصب و رفعش چو عرش و چون کرسی
گر تو از مرشد خرد پرسی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثّالث: اندر نعت پیامبر ما محمّد مصطفی علیهالسّلام و فضیلت وی بر جمیع پیغمبران » بخش ۵۰ - ستایش علم و عالم و طلب علم
خم رویین چراست بر کرسی
چون ازو مشکلی نمیپرسی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۶ - در عدالت و ستم ناکردن
که نکو ناید ار ز من پرسی
خوک بر تخت و خرس بر کرسی
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴۸ - در مدح شیخالامام جمالالدّین ابونصر احمدبن محمّدبن سلیمان الصغانی
که چه گوید همی براین کرسی
باز گویم اگر ز من پرسی
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۲۱
ای زاقران چنانکه از قرآن
قل هو الله و آیت الکرسی
من زاقبال تو همی پرسم
تو ز ادبار من نمی پرسی
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۴) حکایت شه زاده که مرد سرهنگ بر وی عاشق شد
دگر حال وزیرانش بپرسی
همه چون عرش زیر آورده کرسی
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۸) حکایت شیخ ابوبکر واسطی با دیوانه
توئی جمله ز آتش چند ترسی
دل تو عرش و صدرت هست کرسی
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۳) حکایت در حال ارواح پیش از آفریدن اجسام
که ای دارای عرش و فرش و کرسی
چو تو داناتری از ما چه پرسی
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۸) حکایت پیر عاشق با جوان گازر
جوابش داد آن برنا ز کرسی
که هست او بندهٔ من می چه پرسی
عطار » الهی نامه » بخش هجدهم » (۷) حکایت شیخ یحیی معاذ با بایزید رحمهما الله
که دریا و زمین و عرش و کرسی
بیکدم خورد، ازو دیگر چه پرسی
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۸) سؤال کردن سائل از مجنون
بدو گفتا بحقّ عرش و کرسی
که گر من دوستش دارم چه پرسی
عطار » الهی نامه » بخش بیست و دوم » (۱۱) حکایت آهو که مشک از وی حاصل میشود
چو نیست این کیمیا در عرش و کرسی
ز جان خود طلب، دیگر چه پرسی
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
چو سر بر خط نهادش عرش و کرسی
بسش این خط، دگر از خط چه پرسی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۷ - در خطاب کردن با دل و دریافتن اسرار معانی فرماید
در اینجا هم قلم هم عین کرسی
همی گویم ترا تا خود نپرسی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹ - در معانی ما رَأَیْتُ شَیْئاً اِلّا رَأَیْتُ اللّهَ فیهِ فرماید
خدا را یافتم در عین کرسی
ایا بیدل تو زین بیدل چه پرسی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۴ - در سؤال کردن مرید از حضرت شیخ که شیطان مرا زحمت میدهد و جواب دادن شیخ مرید را فرماید
اگرخود را نترسانی نترسی
عیان فاشست چندینی چه پرسی